گفته شد در مورد علم و ادراك دو مسأله فوق العاده مهم است:
1. یكی مسأله ی جوهره ی وجود ذهنی و اینكه راز كاشف بودن علم از واقع چیست؟
چگونه است كه در ما چیزی پیدا می شود كه مرآت و نمایانگر یك وجود دیگر است؟
حتی لفظ «مرآت» نیز رساننده ی این خاصیّت نیست. خود آن وجود ذهنی عین كشف
دیگری است، دیدن او همان دیدن دیگری است، حضور او برای ما عین حضور
دیگری است.
رابطه ی بین این وجود ذهنی و علمی و شئ خارجی چیست؟ عجیب اینكه این
رابطه یك طرفه هم نیست. حدّاكثر قرابت و رابطه ی بین دو شئ مادّی خارجی همان
تماثل و تشابه است امّا یكی از آندو كشف دیگری نیست.