در
کتابخانه
بازدید : 1235169تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand درسهای اشارات درسهای اشارات
Expand درسهای  <span class="BookName">نجات</span> درسهای نجات
Collapse درسهای الهیّات <span class="BookName"> «شفا» </span> درسهای الهیّات «شفا»
Expand <span class="HFormat">مقاله ی اول</span>مقاله ی اول
Expand <span class="HFormat">مقاله ی چهارم</span>مقاله ی چهارم
Expand <span class="HFormat">مقاله ی پنجم</span>مقاله ی پنجم
Expand <span class="HFormat">مقاله ی ششم</span>مقاله ی ششم
Collapse <span class="HFormat">مقاله ی هفتم</span>مقاله ی هفتم
Expand الفصل الأوّل فی لواحق الوحدة من الهویّة و أقسامها و لواحق الكثرة من الغیریّة و الخلاف و أصناف التقابل المعروفةالفصل الأوّل فی لواحق الوحدة من الهویّة و أقسامها و لواحق الكثرة من الغیریّة و الخلاف و أصناف التقابل المعروفة
Collapse فصل دوم فصل دوم
Expand الفصل الثالث الفصل الثالث
Expand مقاله هشتم در شناخت مبدأ اول برای همه وجود و شناخت صفات اومقاله هشتم در شناخت مبدأ اول برای همه وجود و شناخت صفات او
Expand مقاله نهم در صدور أشیاء از تدبیر اول و معاد به سوی اومقاله نهم در صدور أشیاء از تدبیر اول و معاد به سوی او
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
و ممّا ینقل عن فیثاغورس أن الطبائع أربعة، و النفوس التی فینا أیضا أربعة: العقل و العلم و الرأی و الحواس. ثم ركّب فیه العدد علی المعدود و الروحانی علی الجسمانی.
قبلاً خواندیم كه اینها برای عدد 4 یك اهمیتی قائل بودند، كما اینكه برای عدد 10 هم یك اهمیت خاصی قائل بودند؛ و نقل كرده اند كه در مواردی كه حساب طبیعت با این عدد جور درنمی آمد می گفتند: چیزی بالأخره وجود دارد اگر چه برای ما محسوس نیست. مثلاً چون عدد 10 را عدد كامل می دانستند و تركیب جهان را هم كامل و بی نقص می دانستند، روی این حساب می گفتند افلاك باید ده تا باشد؛ می گفتند علاوه بر این نه فلكی كه می شناسیم یك فلك نامرئی هم هست. اعداد 4 و 7 و 10 را اهمیت می دادند و برایشان شخصیتی قائل بودند.

قال الرئیس أبوعلی الحسین بن سینا: و أمثل ما یحمل علیه هذا القول أن یقال: كون الشئ واحدا غیر كونه موجودا أو إنسانا، و هو فی ذاته أقدم منهما؛ فالحیوان الواحد لا یحصل واحدا إلاّ و قد تقدّمه معنی الوحدة الذی صاربه واحدا، و لولاه لم یصحّ وجوده؛ فإذن هو الأشرف الأبسط الأول، و هذه صورة العقل؛ فالعقل یجب أن یكون الواحد من هذه الجهة. و العلم دون ذلك فی الرتبة، لأنه بالعقل و من العقل، فهو
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 538
كالاثنین الذی یفتقر إلی الواحد و یصدر منه. و كذلك العلم یؤول إلی العقل. و معنی الظن و الرأی عدد السطح، و الحس عدد المصمت أن السطح لكونه ذاثلاث جهات هو طبیعة الظن الذی هو أعمّ من العلم مرتبة، و ذلك لأن العلم یتعلق بمعلوم معین، و الظن و الرأی ینجذب إلی الشئ و نقیضه، و الحس أعم من الظن، فهو المصمت أی الجسم له أربع جهات.
این توجیه را از قول شیخ الرئیس نقل می كند. ما نمی دانیم این جمله از كتاب شفا است؟ تا آنجا كه من مطالعه كرده ام در این كتاب نبوده. آیا در اثر دیگری است؟ در اینجا شیخ تأویل قابل قبولی را- كه بتوان سخن آنها را توجیه كرد كه ذره ای قابل تعقل و قابل قبول باشد- ارائه می كند. البته شیخ بعد ایرادهای زیادی می گیرد و می گوید اینها اشتباه كرده اند و منشأ اشتباهشان این بوده كه یك حقیقتی را كه ذهن می تواند لابشرط تصور كند بشرط لا فرض كرده اند. شیخ در توجیه آنها می گوید:

اینكه شئ واحد باشد غیر از این است كه موجود باشد. واحدی را یك وقت می گوییم موجود است و یك وقت می گوییم موجود نیست، الواحد إما موجود او غیر موجود، همان گونه كه موجود را نیز به واحد و غیر واحد تقسیم می كنیم. پس واحد به وجود و غیر موجود تقسیم می شود و موجود به واحد و غیر واحد. وحدت شئ بر وجودش مقدم است برای اینكه وحدت از لوازم ماهیت شئ است. همان گونه كه ماهیت شئ بر وجودش مقدم است وحدتش هم مقدم است. مثلاً می گوییم انسان كه امر واحدی است آیا موجود است یا موجود نیست؟ البته خود شیخ قبول ندارد كه شئ قبل از وجود وحدت پیدا می كند، ولی حرفی است كه تا این مقدار برای توجیه آن سخنان به كار می رود. پس بنا بر این توجیه، وحدت بر همه چیز مقدم است حتی بر وجود. . .

باز برگشت به آن مطلبی كه قبلاً بیان كرد. طبایع چهارتاست و نفوسی كه در ما انسانهاست نیز چهارتاست، ما چهار نفس داریم: یكی عقل، یكی رأی، یكی علم و دیگری حواس. علم دون عقل است، زیرا به وسیله ی عقل است و نزد عقل است. عقل در واقع آن چیزی است كه با عدد «وحدت» تناسب دارد، و علم كه یك درجه مؤخر از عقل است مظهر عدد 2 است. مقصود از «رأی» ظنّ و گمان است، كه ظنّ و رأی با سطح مناسبت دارد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 539
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است