از علت قابلی چنین تعبیر می شود: «ما منه الشی ء» آن که وجود شئ از اوست،
یعنی آن که قابل وجود این شئ بوده و وجود او را قبول کرده و گرفته است.
اینجاست که تعبیری در این زمینه از ارسطو بوده است که بعدها در میان شارحان
کلام ارسطو مورد بحث قرار گرفته و موجب یک سلسله اشتباهات شده است. به هر
حال ابهامی در کلام ارسطو بوده است. بعدها شارحان کلام ارسطو خواسته اند مطلب
را طوری بشکافند که روشن شود. شیخ نیز کمتر در این فصل و بیشتر در فصل بعد
مجموعه آثار شهید مطهری . ج8، ص: 49
روشن می کند که یک چنین ابهامی در مسأله ی «کون شی ء من شی ء» بوده است.
مقصود از «وجود چیزی از چیزی» چیست؟ این جمله به چه معناست؟ بحثهای آن
بیشتر در فصل بعد می آید.