حالا ما در مقابل این اشکالات چه می گوییم؟ اولین حرف هیوم، که در بیان ما
هم اولین بود، از اینجا شروع شده است که دلیل نظم مبنی بر یک تشبیه و تمثیل
است، یک امر تجربی است و مبنی بر مشابهت میان معلولات طبیعی و مصنوعات
انسان است. هر چه که شباهت بیشتر باشد قهراً این دلیل کاملتر است.
بیانات گذشته ی ما جواب اولین حرف را که پایه ی سایر حرفهای هیوم است می دهد
و آن این است: قبل از آنکه نوبت به این حرفهای هیوم برسد که آیا شباهت میان
معلولات طبیعی و مصنوعات انسان، کامل است یا نیست؟ و آیا ما به یک تجربه ی
جداگانه از تجربیاتی که در افعال انسان داریم نیازمند هستیم یا نه؟ و آیا؟ و آیا؟ و
آیا؟ قبل از همه ی اینها دیدیم اصلاً اجازه نداریم که صنع الهی را به صنع انسانی تشبیه
کنیم و حکمت الهی را از نوع حکمت انسانی بدانیم. [اگر چنین تشبیهی جایز بود]
بعد می توانستیم وارد شویم و بگوییم که ما این را از راه تجربه در صنع انسانی درک
می کنیم. چرا؟