در
کتابخانه
بازدید : 1235370تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand درسهای اشارات درسهای اشارات
Expand درسهای  <span class="BookName">نجات</span> درسهای نجات
Expand درسهای الهیّات <span class="BookName"> «شفا» </span> درسهای الهیّات «شفا»
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
استاد: بله، اینها همه در نظام جزئی است، یعنی تغییر در نظام کلی نیست. مثلا این خرق عادت که آتش بر حضرت ابراهیم سرد شد، به این معنا نیست که آتش در حالی که آتش است، بدون آنکه هیچ قدرتی روی آن اعمال نفوذ کرده باشد و بدون آنکه یک قدرت خارجی به عنوان یک مانع روی آن اثر گذاشته باشد، کار محالی را انجام داده باشد، یعنی آتش بدون آنکه هیچ تأثیری روی آن شده باشد تبعیض کند، غیر ابراهیم را بسوزاند و ابراهیم را نسوزاند؛ نه، اینجا اراده ی ولیّ خداست. همان طور که هزاران مانع طبیعی جلو آتش را می گیرد و حتی اراده ی یک مرتاض جلو حرکت قطار را می گیرد، این هم کاری برخلاف مقتضای طبیعت نیست. همین کارهایی که جوکیها می کنند، این نیست که جوکی اراده کرده است که مثلا این نیروی بخار در یک جا اثر بکند و در یک جای دیگر اثر نکند. اگر جوکی بخواهد نیروی بخار بدون اینکه تصرفی رویش شده باشد کار خودش را انجام ندهد، این محال است و محال
مجموعه آثار شهید مطهری . ج8، ص: 510
صورت نمی گیرد. حالا طرز عمل این اراده روی طبیعت چگونه است و طبیعت را چگونه استخدام می کند و به صورت یک مانعی بروز می کند، این یک امر پوشیده ای است، ولی قدر مسلّم به این صورت است.

این است که ایندو را باید از همدیگر تفکیک کرد. طبیعت تبعیض بردار نیست و جریان کلی طبیعت تغییرپذیر (به معنی تبعیض پذیر) نیست؛ و این غیر از این است که یک عاملی، ولو عامل روحی و معنوی و الهی، می آید و دخالت می کند و وقتی که دخالت کرد، مثل هزاران عوامل طبیعی به صورت یک مانع جلوه می کند.

این مسأله، همان مسأله ی «یا نارُ کونی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی اِبْراهیم» [1] است. این «یا نار» خطاب الهی است. ببینید قرآن چگونه مطلب را بیان می کند؟ درست مثل اینکه خدا یک موجود شاعری را مخاطب قرارداده است می گوید: اینچنین باش. «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ» [2] امر الهی عین ایجاد است. نمی گوید که خوب، تو حالا آتشی ولی نسوز، بلکه می گوید: ما به آتش گفتیم که سرد باش؛ یعنی ما اینچنین کردیم، آتش را غیرآتش کردیم، ما آن را تغییر دادیم. تغییر دادن که دیگر مانعی ندارد. در آنجا عامل الهی است که دخالت می کند، و آن با این بحث متفاوت است. سؤال: پس اینکه می فرماید: «عَلی اِبْراهیم» چه می شود؟ استاد: چون در اینجا بود دیگر، این آتش خاص بود.

- وقتی آتش را تغییر داده که نسوزاند، چرا می گوید: «عَلی اِبْراهیم» ؟ استاد: اراده به این تعلق گرفته. این آتش بود که می خواست ابراهیم را بسوزاند، آتش دیگری نبود. بعد هم برای ابراهیم بود. این، معجزه ی حضرت ابراهیم بود. برای غیر ابراهیم که مسأله مطرح نبوده است. این مثل همه ی معجزات دیگر است. فرض
مجموعه آثار شهید مطهری . ج8، ص: 511
کنید سنگریزه ای که به سخن در می آید، همین سنگریزه است و برای همین افرادی است که در همین جا هستند، نه همه ی سنگریزه های عالم و نه برای همه ی مردم دنیا که در هر کجا زندگی می کنند. حتی این احتمال را در موضوع شقّ القمر هم می شود داد که همین جور باشد، یعنی خصوصی و اختصاصی باشد.

می خواستیم به طور خلاصه اصول کلی را بگوییم که مفصلتر شد، اما چون این مسأله ای که در بین آمد مطلب مفید و مهمی بود، توضیح داده شد. مسأله ی «هست» و «باید» مسأله ی مفیدی بود.
[1] . انبیاء / 69.
[2] . یس / 82.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است