در
کتابخانه
بازدید : 1235647تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand درسهای اشارات درسهای اشارات
Expand درسهای  <span class="BookName">نجات</span> درسهای نجات
Expand درسهای الهیّات <span class="BookName"> «شفا» </span> درسهای الهیّات «شفا»
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
گفتیم که در مسأله ی شرور اصول و کلیاتی است که بقیه ی امور بر اساس آنهاست.

در اینجا شیخ شاید مطالب را با نظم خیلی خوبی بیان نکرده باشد، ولی اصول مطالب همانها بود که در آن جلسه عرض کردیم، که به طور خلاصه تکرار می کنیم.

یک مسأله این بود که شرور در نهایت امر به امور عدمی تحلیل می شوند، یعنی شرور به یک سلسله اَعدام در موجودات برمی گردند. ماهیت ذاتی شرور عدم و نیستی است. اگر هستیها به شریت متصف می شوند به واسطه ی منشئیت آنها برای نیستی است؛ یعنی اگر منشئیت این وجودات را برای یک سلسله نیستیها در شئ دیگر در نظر نگیریم و فرض کنیم که از آن وجودات منفک بشوند، این هستیها شر نیستند. مثلا می گوییم جهل برای انسان شر است. قهراً اگر چیزی سبب جهل شود آن هم شرخواهد بود. جهل، بالذات شر است، یعنی از آن جهت که جهل است و از آن جهت که فقدان علم است شر است، نه از جهت ارتباطش با امر دیگر. جهل شر است از جهت خودش. ولی فلان شئ دیگر شر است برای اینکه منشأ جهل می شود. مثلا ظلم شر است برای اینکه به طور مثال منشأ جهل شده است. پدری مانع درس خواندن بچه اش می شود. این عمل او یک عمل وجودی است، اما شر است، برای
مجموعه آثار شهید مطهری . ج8، ص: 502
اینکه منشأ جهل بچه شده است. ولی شریت جهل به اعتبار یک امر دیگر نیست.

بنابراین تمام شرور از این قبیل هستند که ماهیت همه ی آنها به اعدام منتهی می شود.

این یک قسمت از مطلب است. تا اینجای مطلب فقط جواب ثنویت داده می شود، ولی برای مسأله ی عنایت و حکمت که در اینجا مطرح است کافی نیست.

مسأله ی دوم: بسیار خوب، جهل از امور عدمی است، ولی چرا باید همین امور عدمی در این نظام تحقق داشته باشند اگرچه این تحقق به تبع منشأ انتزاعشان باشد؟ چرا جای این امور عدمی را امور وجودی پرنکرده است؟ جهل شر است و عدمی هم هست، ولی چرا به جای جهل علم نیست؟ فقر شر است و امر عدمی است، فقدان ثروت است، تهیدست بودن است، نداشتن ثروت است، ولی چرا به جای فقر غنا نیست؟
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است