ما در این تعبیر دو شئ داریم که شئ اول از شئ دوم است به این معنا که تمام
جوهر و ذات او در این هست. تفاوتی که با هم دارند در این است که این کمال یافته ی
آن شئ است نه چیز دیگر. پس یکی از موارد اطلاق این تعبیر این است که میان این
شئ و آن شئ در جوهر و ذات هیچ گونه اختلافی نیست و تمام ماهیت آن در این هم
وجود دارد. تفاوتشان این است که این کمال یافته ی آن است؛ شئ دوم همان شئ اول
است بعلاوه ی یک سلسله کمالات، که این کمالات قهراً از نوع اعراض خواهد بود.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج8، ص: 50
مثل «کون الرجل من الصبی» وجود مرد از کودک. مرد از کودک به وجود آمده، هر دو
دارای یک ماهیت هستند و هر دو از یک نوع یعنی «انسان» می باشند. اما با هم این
تفاوت را دارند که مرد همان کودک کمال یافته است. این کمال نیز یک کمال ذاتی و
جوهری- [البته در نظر بوعلی و مشائین ] - نیست؛ کمالی عرضی است. مثلاً قد
کودک هشتاد سانتیمتر و قد مرد صد و شصت سانتیمتر است، و در خصوصیات
دیگری نظیر این با هم تفاوت دارند، اما ماهیتشان یکی است؛ این همان انسان است
که از مرحله ی نقص به کمال رسیده است. پس گاهی منظور ما از تعبیر «کون شی ء من
شی ء» این معناست که شئ اول عین شئ دوم و همان شئ دوم است از جهت ذات و
جوهر، ولی شئ دوم کمال یافته ی شئ اول می باشد.