شیخ در بیان اینکه واجب الوجود ماهیت ندارد اصطلاح «مجردالوجود» را
آورده است. شاید اصطلاحاتی که اکنون بیشتر به کار می برند هنوز در زمان شیخ جا
نیفتاده بوده که شیخ از این اصطلاح استفاده کرده است. بعدها به جای کلمه ی
«مجردالوجود» کلمه ی «صرف الوجود» را به کار برده اند. اصطلاح «صرف الوجود»
یک اصطلاح مشخصی است. حالا که شیخ این اصطلاح «مجردالوجود» را به کار
برده است خودش لازم می داند که این کلمه را تفسیر کند که مقصود از این مجرد
وجود چیست؟