در
کتابخانه
بازدید : 1235545تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand درسهای اشارات درسهای اشارات
Collapse درسهای  <span class="BookName">نجات</span> درسهای نجات
Expand فصل (1) فی بیان أقسام الموجودفصل (1) فی بیان أقسام الموجود
Collapse فصل (2) فی اثبات المادة و بیان ماهیة الصورة الجسمیةفصل (2) فی اثبات المادة و بیان ماهیة الصورة الجسمیة
Expand فصل (3) فی أن الصورة الجسمیة مقارنة للمادة فی جمیع الاجسام عمومافصل (3) فی أن الصورة الجسمیة مقارنة للمادة فی جمیع الاجسام عموما
Expand فصل (4) فی اثبات التخلخل و التكاثف فصل (4) فی اثبات التخلخل و التكاثف
Expand فصل (5) فی ترتیب الموجودات فصل (5) فی ترتیب الموجودات
Expand درسهای الهیّات <span class="BookName"> «شفا» </span> درسهای الهیّات «شفا»
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مثال ساده ی دیگر عرض می كنم. این مثال را همیشه استفاده می كنند. البته از نظر توضیحی ارزشش زیاد است ولی از نظر انطباق، ارزش آن زیاد نیست، البته كم هم نیست. شما در نظر بگیرید چیزهایی را كه با یك تعین خاص همیشه هست؛ مثلاً مقاطع حروف؛ یعنی این حروف كه انسان تلفظ می كند الف، ب، ج، . . . مثلاً حرف «ج» بالاخره با یك صدا تلفظ می شود، یا می گوییم جَ یا جِ یا جُ یا جا یا جی یا جو، و حتی بین حد وسط اینها هم امكان تلفظش هست كه مثلاً عرب آن را تلفظ می كند.

وقتی می گوییم جَ با یك صورت مخصوص است، جِ كه می گوییم آن صورت نیست صورت دیگر است، جُ كه می گوییم صورت دیگر است. آیا در [هر یك از] اینها یك حرف موجود است؟ یا نه، [در همه ی اینها] یك حرف موجود است، همانی كه با لفظ «ج» بیان می كنیم. جَ جیم است، جِ هم جیم است، جُ هم جیم است. حال می رویم سراغ «ب» : بَ، بِ، بُ، با، بو، بی. این یك ماده ی دیگر است كه این صورتهای مختلف را به خودش می گیرد. اگر كسی به ما بگوید آقا من قبول ندارم كه در ج ماده و صورتی وجود داشته باشد و این هر دو یكی است، دلیل شما چیست؟ می گوییم به دلیل اینكه همین ماده می تواند صورت دیگری داشته باشد، می توانید به جای جِ بگویید جَ، «ج» كه نیست، چه چیز آن عوض شده؟ می گوییم صورتش عوض شده ولی خود آن حرف اینجا وجود دارد. اگر بگوییم بَ، صورت همان صورت جَ است ولی بَ غیر از جَ است، چون ماده ی آن غیر از ماده ی این است. ما شك نداریم كه هر حرفی با اینكه بدون هیچ
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 169
حركت قابل تلفظ نیست ولی خودش غیر از اینهاست (البته سكون هم به معنای اعم یكی از حركات است) . چیزی هست كه در همه ی اینها وجود دارد ولی خودش را اگر بخواهیم تلفظ كنیم و وجود به او بدهیم بدون هیچ حركتی محال است، ولی همان چیزی كه محال است بدون یكی از اینها وجود پیدا كند یك چیز معیّنی است كه در لابلای همه ی اینها وجود دارد.

مشّائین در طبیعت به چنین اصلی قائلند، می گویند در طبیعت مادّة المواد، یا ماده ی اصلی، بی تعیّن تر از این حرفهاست كه بگوییم این شی ء متعیّن، یعنی این صورت جسمیه، مادّه است و این صورت پذیری از او شروع می شود. نه، این خودش تازه یك صورت پذیرفته شده است. صورت پذیری از چیزی شروع می شود كه اصلاً آن را نمی توان جدا نشان داد، همین قدر می توانیم وجود آن را كشف كنیم و می گوییم آن كه در اینجا هست و در آنجا هست.

این تازه تعریف «مادّه» یا «هیولای اولی» است. به چه دلیلی چنین چیزی وجود دارد؟ چه برهانی بر این داریم كه ماده ای بسیط تر از اینهایی كه الآن داریم وجود دارد كه این صورت را پذیرفته است؟ یعنی این كه محسوس است آن ماده است كه این صورت را پذیرفته است، این الآن مجموعا دو شی ء است و صورت پذیری از این شروع نشده، از ما قبلش شروع شده است. چند برهان اقامه می كنند كه یكی از آنها برهان فصل و وصل و دیگری برهان قوّه و فعل است. معروف ترین برهانها ایندو هستند كه البته بیش از این دو برهان داریم ولی آنها را طرح نمی كنند.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 170
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است