قول اول: بعضی می گویند: ماده مجموعه ای از ذرات است كه آن ذرات جسم
نیستند، لا جسم اند، یعنی جزء لا یتجزّی هستند كه طول و عرض و عمق ندارند ولی
حیّز دارند، ذی وضع هستند. همین است كه ماده می شود برای اشیاء دیگر. دانه ی گندم
یعنی انبوهی از اجزاء لا یتجزّی كه مایه و ماده می شود برای بوته ی گندم.
قول دوم: بعضی می گویند: ماده انبوهی از اجزاء است كه در خارج لا یتجزی
هستند؛ البته نه به آن معنا لا یتجزی كه قبلاً گفته شد (كه به معنای جوهر فرد بود) ، بلكه
اینها در عین اینكه جسم هستند و دارای طول و عرض و عمق می باشند به واسطه ی
صلابتشان قابل تجزیه نمی باشند.
قول سوم: بعضی گفته اند ماده همین است كه ما به او «حجم» و «جرم» می گوییم؛
یعنی جوهری در خارج وجود دارد كه در ذات خود قابل طول و عرض و عمق است؛ و
همین است كه ماده می شود برای اشیاء دیگر؛ كه این نظریه ی اشراقیّون می باشد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 151
قول چهارم: نظریه ی دیگر این است كه این جرمهایی كه شما در خارج می بینید و
می گویید جوهری است كه دارای طول و عرض و عمق است، در واقع دو جوهر است
كه با یكدیگر تركیب شده اند: یكی همان جوهری است كه دارای طول و عرض و
عمق است به نام «صورت» ؛ و جوهر دیگری نیز متحد با آن است كه حقیقت آن جوهر
قوّه و استعداد محض است به نام «هیولای اولی» یا «مادّه ی فلسفی» .
پس اثبات ماده به معنای اثبات جسم نیست- جسم، مركّب از ماده و صورت
است و در آن بحثی نیست- بلكه اثبات ماده به معنای مورد نظر مشّائین مطرح است
كه برای آن معمولا دو برهان اقامه می كنند (البته بیش از دو برهان هست و ایندو
معروف ترین آنهاست) : یكی «برهان فصل و وصل» است و دیگری «برهان قوه و
فعل» كه بحث آنها خواهد آمد.