اگر از ما بپرسند که آیا ملاصدرا در دنیا وجود داشته است یا نه، چه می گوییم؟
مسلّماً می گوییم وجود داشته است. آیا شک داریم که ملاصدرا در دنیا وجود داشته
است؟ آیا شک داریم که در حدود سه چهار قرن پیش مردی که حکیم، فیلسوف و
عارف بوده و اسمش این بوده و کتابهایی از او باقی مانده است در دنیا وجود داشته
است؟ همان طور که در وجود یک امر حاضر عینی زمان خودمان شک نداریم و
همان طور که در وجود خودمان شک نداریم در وجود شخصی در آن زمان با این
مشخصات شک نداریم.
اما اگر از ما بپرسند که آیا وجود ملاصدرا برای شما یک امر محسوس است،
چه می گوییم؟ می گوییم: نه، محسوس نیست. اگر محسوس نیست پس از کجا
می گویید وجود داشته است؟ می گوییم که خبرش را از مردم شنیده ایم و در کتابها
خوانده ایم و به اصطلاح طلبگی به «تواتر» بر ما ثابت شده است. مگر غیر از این
است که وجود او به تواتر بر ما ثابت شده است؟ اینکه وجود او به تواتر برای ما ثابت
شده است معنایش این است که اگر یک نفر از وجود چنین شخصی خبر می داد و او
هم از یک نفر دیگر و او هم از یک نفر دیگر و او هم از یک نفر دیگر تا برسد به آن
زمان، احتمال دروغ و خطا می دادیم؛ اگر به دو سند هم خبر وجود چنین شخصی به
مجموعه آثار شهید مطهری . ج10، ص: 323
ما رسیده بود باز هم احتمال دروغ و خطا می دادیم؛ به سه سند هم اگر رسیده بود
همین طور؛ به چهار سند یا پنج سند هم اگر رسیده بود باز احتمال دروغ و خطا
می دادیم. ولی وقتی که در هر طبقه ای مثلاً به صد سند به ما رسیده است که چنین
شخصی وجود داشته است دیگر احتمال کذب و خطا نمی دهیم. در طبیعت، چنین
امکانی وجود ندارد که همه ی اینها تواطؤ برکذب کرده باشند؛ چنین امکانی وجود
ندارد که همه ی این افراد در همه ی این طبقات در یک چنین دروغی با یکدیگر اتفاق
کرده باشند. امکان چنین دروغی را ذهن قبول نمی کند.
وجود ملاصدرا برای ما مثل وجود توکیو است برای ما. اگر به ما بگویند آیا
توکیو الآن وجود دارد یا وجود ندارد، چه می گوییم؟ می گوییم همان طور که در
وجود تهران شک نداریم در وجود توکیو هم شک نداریم. چگونه به وجود توکیو
یقین داریم؟ مگر غیر از این است که مردم گفته اند؟ آن یکی می گوید من رفته ام
توکیو. شاید دروغ می گوید. مگر می شود جلویش را گرفت که دروغ نگوید؟ مگر
احتمال دروغ در حرف یک انسان وجود ندارد؟ اگر بگویید رادیوها می گویند که
چنین شهری وجود دارد، خوب، رادیوها دائماً دروغ می گویند. اگر بگویید
تلویزیون نشان داده است، خوب، شاید آن یک شهر دیگری بوده است، آن را به
عنوان توکیو نشان داده است. ولی درعین حال انسان هیچ وقت کوچکترین شکی
ندارد که توکیو وجود دارد، چون می گوید نمی تواند اینها دروغ باشد. پس وجود
توکیو برای ما یک وجود استنباطی است. وجود ملاصدرا هم یک وجود
استنباط شده از علائم و نشانه های قطعی است.