اولاً تعریف لغوی ماهیت را بیان می کنیم. ماهیت از نظر لغت از «ماهِیَ» یا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج10، ص: 518
«ماهو» است. در واقع در اصل «ماهویّت» بوده است، کم کم از نظر لفظی تخفیف پیدا
کرده و «ماهیت» شده است. ماهو یعنی «چیست او» و ماهیت یعنی «چیست اویی»
که در زبان فارسی به آن «چیستی» می گوییم. پس در واقع مسأله ی ماهیت مسأله ی
چیستی است. وجود هستی است و ماهیت چیستی. انسان دوگونه تصور درباره ی
اشیاء دارد، یا بگوییم دو حیثیت در اشیاء تشخیص می دهد: یکی هستی اشیاء و
دیگری چیستی اشیاء. مثلاً یک وقت می گوییم دایره هست، یا نیست. بحث در این
است که آیا در عالم دایره ای وجود دارد یا نه؟ بحث در هستی است. یا اینکه آیا
خط مستقیم هست یا نیست؟ و یا اینکه انسان هست یا نیست؟ عالم خارج از ذهن،
هست یا نه؟ صحبت از هستی است در مقابل نیستی.
یک وقت دیگر صحبت بر سر چیستی است. صحبت در این است که دایره
چیست؟ خط مستقیم چیست؟ خط منحنی چیست؟ مثلث چیست؟ جواب سؤال از
چیستی همان است که «تعریف» می نامیم. تعریفها را در جواب این سؤال می آوریم.