وجوب بالغیر یعنی اینکه ممکن است یک شی ء به حسب ذات خودش امکان
وجود داشته باشد و قهراً امکان عدم هم داشته باشد ولی به حکم غیر، موجود شود؛
یعنی به دلیل اینکه علتش وجود پیدا کرده است وجودش ضرورت پیدا کرده است
و الآن به حکم غیر، ضرورتِ وجود دارد. چون علت تامه اش وجود دارد این هم
ضرورت وجود پیدا کرده است.
مثالی از مثالهای ساده ی عرفی می آوریم:
اگر یک ترازوی دقیق حساس داشته باشیم و در هیچ کفه ای از دو کفه ی این ترازو
هیچ عاملی را وارد نکنیم، نه وزنه ای بگذاریم و نه فشاری از قبیل فشار مغناطیس
بر آن وارد کنیم، قهراً این ترازو در حال تعادل باقی می ماند. برای این کفه ی ترازو بالا
رفتن و پایین رفتن هر دو امری ممکن است؛ یعنی ممکن است به این
حال باقی بماند و ممکن است از این حال خارج شود. ولی اگر در یک طرف، عامل
فشارآورنده ی به پایین باشد و در طرف دیگر هیچ عاملی برای فشار آوردن به پایین
نباشد مثلاً در یک طرف وزنه ای بگذاریم بدون آنکه در طرف دیگر وزنه ای
مجموعه آثار شهید مطهری . ج10، ص: 101
بگذاریم، آیا این کفه پایین می رود یا نمی رود؟ مسلم است که پایین می رود. آیا
پایین رفتنش باز هم یک امر ممکن است یا با این قید و با این شرط و با فرض وجود
این علت پایین رفتنش امری واجب است؟ مسلم است که پایین رفتنش امری واجب
و ضروری است، یعنی محال است که پایین نرود.
پس با اینکه ممکن بالذات در مقابل واجب بالذات است ولی هر ممکن بالذاتی
به واسطه ی علت خاصی، وجوب- یعنی وجوب بالغیر- پیدا می کند. وجوب بالغیر و
امکان بالذات با یکدیگر ناسازگار نیستند. این معنایش این است که این شی ء
به حسب ذات خودش اقتضای وجود یا اقتضای عدم ندارد و موجودیت یا
معدومیت برای آن بی تفاوت است ولی به واسطه ی یک امر ماوراء ذات خودش،
وجود برایش ضرورت دارد. ایندو با یکدیگر تضاد ندارند؛ یعنی لااقتضائی
به حسب ذات و اقتضاء به حسب غیر با یکدیگر تضاد ندارند. دو تا اقتضاء با
یکدیگر می جنگند، ولی یک لااقتضاء و یک اقتضاء هرگز با یکدیگر نمی جنگند.
پس امکان ذاتی با وجوب غیری منافات ندارد و لهذا بوعلی می گوید: «الممکن من
ذاته أن یکون لیس و من علته أن یکون أیس» یعنی ممکن خودش به حسب ذات
خودش نیستی است یعنی لااقتضائی است ولی به خاطر علت خودش موجود است
و ایسیّت دارد (أیس یعنی وجود) .
پس ما وجوب ذاتی و وجوب غیری را فهمیدیم. امتناع ذاتی را هم که قبلاً
تعریف کردیم. اکنون باید ببینیم امتناع غیری به چه معنی است.