در
کتابخانه
بازدید : 1437565تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
شرح مبسوط منظومه
Expand مقدمه مقدمه
Expand <span class="HFormat">مقصد اول: امور عامّه</span>مقصد اول: امور عامّه
Expand <span class="HFormat">ادامه فریده اول وجود و عدم</span>ادامه فریده اول وجود و عدم
Expand <span class="HFormat">فریده ی دوم</span>مواد ثلاث<span class="HFormat">وجوب و امکان و امتناع</span>فریده ی دوممواد ثلاثوجوب و امکان و امتناع
Expand فریده ی سوم: حُدوث و قدم فریده ی سوم: حُدوث و قدم
فریده چهارم قوه و فعل
Collapse فریده ی پنجم: ماهیت و لواحق آن فریده ی پنجم: ماهیت و لواحق آن
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
پس اینجا ما در واقع سه نوع سؤال می توانیم داشته باشیم: در یک مرحله سؤال از مای شارحه است (که مردم از این چه منظوری دارند) . مرحله ی بعد سؤال از هستی است؛ یعنی ذهن می خواهد ببیند چنین چیزی که مردم حرفش را می زنند آیا واقعیت دارد یا ندارد. در مرحله ی سوم- بعد از اینکه واقعیت داشتنش روشن شد- می خواهد ببیند واقعیتش چیست؟ پس «هل» یعنی «سؤال از هستی» میان این دو «سؤال از چیستی» قرار می گیرد. البته به حسب نظم به قول حاجی «مشتبک» است [1].

مجموعه آثار شهید مطهری . ج10، ص: 527
اما «آیا» یک وقت سؤال از هستی است: آیا چنین چیزی هست؟ آیا جن هست؟ ذهن می رود دنبال اینکه ببیند جن هست یا نه. در مرحله ی بعد نوبت به یک «آیا» ی دیگری می رسد؛ یعنی این چیزی که هست فلان حالت را دارد یا ندارد؟ آیا انسان یک حیوان گوشتخوار است یا یک حیوان گیاهخوار؟ یا هم گوشتخوار است و هم گیاهخوار؟ این هم سؤال از آیاست ولی سؤال از هستی نیست؛ سؤال از یک حالت است که گاهی کمیت است، گاهی کیفیت است، گاهی اضافه است. از این رو می شود کمّ و کیف و زمان و مکان و. . . را در «آیا» گنجاند. در واقع حالات ثانوی اشیاء است؛ یعنی شی ء بعد از آنکه اصل وجودش محقق شد سؤال از حالاتش می کنیم. پس دو جور «آیا» داریم: آیای بسیط و آیای مرکب.

اگر سؤال از اصل هستی یک شی ء بکنیم (آیا هست؟ ) این می شود آیای بسیط، «هل بسیطه» ؛ و اگر بعد از اینکه هستی اش ثابت شد از یک حالتش سؤال کنیم این را «هل مرکبه» می گویند؛ می گوییم آیا این چیزی که هست اینچنین است؟ .

این «هل مرکبه» که اینها می گویند همان است که راسل و اتباعش گفته اند که بعضی از قضایا منحل می شوند به دو قضیه، و ایراد گرفته اند به منطق ارسطو که در این منطق به دو قضیه بودن اینها توجه نشده و این منشأ فلان و فلان اشتباه می شود.

مثلاً اگر می گوییم فلان شهر چنین است، معنایش این است که فلان شهر وجود دارد و پس از آنکه وجود دارد چنین است. پس در واقع یک قضیه در جای دو قضیه است.

اینها را حکما در [یک ] اصطلاح می گویند «قضایای مرکبه» ، و سؤالات آنها را «هلیّات مرکبه» می نامند. در اینجا اصطلاحات گوناگون است ولی همه یک معنا را می رساند. در یک اصطلاح می گویند «هل مرکب و هل بسیط» ، در یک اصطلاح دیگر می گویند «قضیه ی مرکب و قضیه ی بسیط» ، در اصطلاحی دیگر می گویند «قضیه ی ثنائی و قضیه ی ثلاثی» یعنی قضیه ی دو جزئی و قضیه ی سه جزئی، در یک اصطلاح دیگر می گویند «قضایای کان تامّه و قضایای کان ناقصه» . اینها اصطلاحات مختلفی است که منطقیین و اصولیین و فلاسفه هر کدام در این زمینه داشته اند ولی همه به یک
مجموعه آثار شهید مطهری . ج10، ص: 528
اصل برمی گردد [2].


[1] . - استاد! تفاوت ایندو چیست؟ گویا همین «مطلب هل» مجدداً تکرار می شود، آیا خلطی صورت نگرفته است؟ .

استاد: نه، خلطی نیست.

- ما یک مرحله ی ذات داریم یک مرحله ی وجود.

استاد: مرحله ی تصور است. ذات به اصطلاح اینها- بعداً می گوییم- فرق می کند. «ذات» که اینها می گویند بیشتر مقصودشان حقیقت است. خود حاجی هم در اینجا معمولاً وقتی می گوید «ذات» مقصودش حقیقت است، ما هم همین طور، اگرچه اصطلاحات در اینجا جاافتاده نیست. گاهی هم «ذات» می گویند به همان معنی که شما قصد کرده اید؛ یعنی همان معنایی را قصد می کنند که هنوز اعتراف به وجودش پیدا نشده است.
[2] . - قاعده ی فرعیه از همین جا استنباط می شود؟ .

استاد: «ثبوت شی ء لشی ء فرع لثبوت المثبت له» در همین هلیات مرکبه جاری است نه در هلیات بسیطه.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است