حال سراغ «ابتدا» می رویم. می گوید ابتدا دو معنا دارد و شما ایندو را با یكدیگر
اشتباه كرده اید. گاهی مقصود از ابتدا آنِ حدوث شی ء است یعنی آنی كه حدوث
شی ء در آن «آن» واقع می شود كه این در امور دفعی الوجود است. امور دفعی الوجود
چنین ابتدایی دارند. اگر من این سنگ را پرتاب كنم تا به آن دیوار برسد، «رسیدن»
در «آن» صورت می گیرد، یعنی وجود وصول در آنْ حادث می شود و بعد هم
استمرار پیدا می كند. ولی در امور زمانی «ابتدا» به معنای نهایت شی ء و حد شی ء
است. شما اگر پارچه ای را بر یك متر
[1]منطبق كنید ابتدای این پارچه كه بر ابتدای
آن متر منطبق می شود نه تمام وجودش است و نه جزء وجودش بلكه حد آن است.
پس فرق است میان ابتدای وجود شی ء به معنای حد وجود شی ء كه منطبق بر «آن»
یعنی حد زمان می شود و میان ابتدای وجود به معنای تمام وجود شی ء در آنْ.
پس در جواب این سؤال شما كه گفتید حركت كه حادث می شود آیا ابتدا دارد یا
ندارد، می گوییم به یك معنا ابتدا دارد و به معنای دیگر ابتدا ندارد. به این معنا كه.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 48
شی ء در آنْ وجود دارد ابتدا ندارد. اما ابتدا دارد به این معنا كه در زمان وجود دارد
نه در آن، و وجودش حدی دارد كه منطبق بر حد زمان است نه اینكه وجودش
منطبق بر «آن» است. وجودش در آنْ نیست بلكه در زمان است چون دارای كشش
است. ابتدای وجودش یعنی حد وجودش بر حد زمان منطبق است. یك چوب یك
متری را كه بر متر منطبق می كنید تمام وجود این چوب منطبق بر تمام وجود آن متر
است و نهایت این منطبق است بر نهایت آن. ولی این چوب در نهایت خودش كه
وجود ندارد؛ نهایت، امر عدمی است، یعنی عدم این منطبق است بر عدم آن؛ حد این
منطبق است بر حد آن.
[1] . [ «متر» به معنای یك نوع وسیله ی اندازه گیری نه واحد اندازه گیری. ]