تصوری كه فلاسفه ی اسلامی از برهان محرك اول ارسطو دارند غیر از این است. در
بیانی كه عرض كردم، علتها را «زمانی» در نظر گرفته اند، یعنی حركت برگ، معلول
محركی در زمان قبل از خودش است و حركت آن محرك هم معلول محركی در
لحظه ی قبل از خودش. بعدها در همین فصل و در جاهای دیگر خواهیم دانست كه
فلاسفه ی اسلامی معتقدند كه ارسطو این طور فكر می كرده است كه علتِ اصلی هر
حركتی، نیرویی است كه زماناً همراه آن حركت است نه آن چیزی كه در لحظه ی قبل.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 109
بوده است. عامل لحظه ی قبل نمی تواند علت حركت لحظه ی بعد باشد بلكه حركت در
هر لحظه ای عامل مؤثر در همان لحظه را می خواهد.
وقتی عامل حركت با خودِ حركت همزمان شد، نقل كلام به همان عامل می كنیم و
می گوییم: در همین زمانی كه آن متحرك به سبب آن عامل، متحرك است آیا آن
عامل، خودْ متحرك است یا ثابت؟ اگر متحرك باشد خودش هم به یك عامل
همزمان نیاز دارد.
فلاسفه ی اسلامی می گویند این طور نبوده كه ارسطو ابتدا عالم را ساكن فرض كند و
بعد بگوید انگشتی در ابتدا عالم را به جریان انداخت مثل كسی كه كارخانه را افتتاح
می كند. محرك نخستین یا خدا، معنایش آن انگشت اول نیست كه حركت اول را
ایجاد كرده است، بلكه آن نیروی اساسی ای است كه الآن هم وجود دارد و حركت
عالم الآن هم از او نشأت می گیرد و اگر حركت از ازل هم وجود داشته، از ازل
اینچنین بوده است.
در مقام تشبیه- كه این تشبیه را من ذكر می كنم- مثل خار یك ساعت است كه
الآن دارد حركت می كند. این حركت معلول نیروی میله ای است كه این خار به آن
متصل است كه آن میله همزمان با خار حركت می كند. همزمان با حركت این خار و
این میله، یك چرخ دیگری كه این میله به آن متصل است و عامل حركت میله است
حركت می كند و بالأخره حركت آن چرخ به واسطه ی ارتباط مستقیمی است كه با فنر
ساعت دارد و الآن همه ی اینها همزمان با یكدیگر حركت می كنند.
تصور فلاسفه ی اسلامی از برهان محرك اول ارسطو با تصور فلاسفه ی غرب متفاوت
است. آنها فكر ارسطو را به گونه ای بیان كرده و ایراد هم وارد كرده اند و ایرادشان هم
وارد است و فلاسفه ی اسلامی چون می دانستند كه بر آن تقریر ایراد وارد است از ابتدا
این برهان را به گونه ی دیگری تقریر كرده اند كه آن ایراد اساساً نمی تواند به آن تقریر
وارد باشد و برهان شكل دیگری پیدا می كند.
از نظر بسیاری از فلاسفه ی غربی محرك اول (خدا) یعنی آن عامل اوّلی كه فرضاً در
میلیونها سال قبل برای اولین بار این ماشین عالم را به حركت درآورد، و از نظر
فلاسفه ی اسلامی خدا یعنی آن منبع اصلی ای كه همیشه همراه عالم وجود داشته و
دارد و الآن هم عالم نیروی خودش را از او استمداد می كند.
پس آن مقدمه ی چهارم كه چهره ی برهان را تغییر می دهد این است كه هر حركتی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 110
باید «معیت زمانی» با محرك خودش داشته باشد. این است كه آنها به نظرشان
آمده است كه تسلسل در برهان محرك اول، تسلسل در امور متعاقبه است، كه در
آن، سلسله ی علل با یكدیگر جمع نیستند و لذا می گویند ما برهانی بر امتناعش
نداریم كه درست هم می گویند. اما [طبق تقریر فلاسفه ی اسلامی ] تسلسل در برهان
محرك اول، تسلسل در اموری است كه با یكدیگر معیت دارند كه به طور قطع محال
است. درباره ی این مطلب در دو فصل بعد صحبت خواهیم كرد.