بسم اللّه الرحمن الرحیم.
«لكن هنا دقیقة ستعلم بها و هی انه لابد فی الوجود من امر غیر الحركة. . . »
[1]. .
اگرچه عنوان فصل «فی اثبات المحرك الاول» است ولی در واقع در اینجا دو مطلب
مورد نظر است. مطلب اول این است كه هر حركتی نیازمند به محرك است و مطلب
دوم این است كه سلسله ی محركها باید منتهی به محركی غیر متحرك بشود و این
هردو از اصول معروف منسوب به ارسطوست كه اصل اول پایه ی اثبات اصل دوم قرار
می گیرد. در این فصل مرحوم آخوند در مقام بیان هر دو اصل و مخصوصاً اصل اول
است (اگرچه عنوان فصل مربوط به اصل دوم است) و آن این است كه هر حركتی
نیازمند به محرك است. دو برهان اقامه كردند و در هر دو برهان به این نتیجه
رسیدیم كه حركت نیازمند به فاعل و نیز نیازمند به قابل است كه قابل حركت را
اصطلاحاً «موضوع حركت» می نامند. قابل، غیر از فاعل است همچنان كه قابل غیر
از مقبول یعنی خود حركت است. نسبت حركت به قابل حركت نسبت یك عارض به
معروض خودش در خارج است و به عبارت دیگر از قبیل «محمولات بالضمیمه» .
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 116
است؛ امری است كه عروضش بر موضوع خودش در ظرف خارج است، مثل همه ی
اعراضی كه در خارج داریم. اگر یك جسم به صفت بیاض متصف می شود این
بیاض قابلی دارد و فاعلی. قابلش همین جسمی است كه صفت بیاض را دارد و این
صفت بیاض در ظرف خارج عارض بر جسم شده است. جسم، در خارج بیاض را
قبول كرده است و این بیاض محمول بالضمیمه برای خود جسم است. در باب
حركت هم مطلب از همین قبیل است. حركت برای متحرك یك محمول بالضمیمه و
یك عارض خارجی است و قابلش هم شیئی مغایر با خود حركت است.
[1] .
اسفار ، ج 3، مرحله ی 7، فصل 12، ص 39.