فخر رازی
[1]با توجه به این مطلب كه حكما معتقدند كه متحرك نیازمند به محركی
مغایر ولی نه خارج از وجود متحرك است- كه آن طبیعت است- ایرادهای خود را
وارد كرده است. می گوید عین همان ایرادهایی كه شما بر آن مسئله كه اگر جسم
متحرك لذاته باشد سكونش ممتنع می شود [وارد كردید در اینجا هم وارد است؛ ]
الجواب الجواب؛ هرچه شما در آنجا جواب بدهید ما هم در اینجا جواب می دهیم.
اگر منشأ حركت جسمی كه حركت می كند طبیعت خودش است باید سكون بر جسم
ممتنع باشد چون طبیعت از جسم جدا نمی شود. پس همان طور كه «لو كان الشی ء
متحركاً لذاته امتنع سكونه» همان طور «لو كان الشی ء متحركاً لطبیعته امتنع سكونه» ؛ و
همان طور كه «لو كان الشی ء متحركاً لذاته لزم اجتماع اجزاء الحركة» همان طور «لو كان
الشی ء متحركاً لطبیعته لزم اجتماع اجزاء الحركة» .
بعد می گوید شما ممكن است جواب بدهید بگویید نه، آنجا كه ما می گوییم طبیعت
محرك است، به شرط وجود یك حالت منافی و یا به شرط خروج از حالت ملایم
است، كه این بحث را بعد مطرح می كنند. مثلاً در مورد حركات مكانی می گویند تا
وقتی كه شی ء به طبیعت خودش باشد حركت نمی كند؛ باید از حالت ملایم خودش
خارج شده باشد تا حركت كند. حركت بازگشت به حالت ملایم است و وقتی كه
شی ء به مقصد خود رسید حركت متوقف می شود. فخر رازی می گوید همان طور كه
شما درباره ی حركت اگر منشأش طبیعت باشد می گویید كه طبیعت با شرط وجود یك
حالت منافر یا با شرط خروج از یك حالت ملایم عمل می كند، ما هم می گوییم ذات
شی ء، به شرط وجود یك حالت منافر و یا به شرط نبود یك حالت ملایم محرك
است. شما در باب اجتماع اجزاء حركت- كه بعد به تفصیل خواهیم گفت- می گویید
هر مرتبه ای از حركت شرط مرتبه ی دیگر است. سنگ كه از بالا حركت می كند چرا
اول جزء اولِ حركت را انجام می دهد و بعد جزء دوم را و.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 136
حال آنكه طبیعتی كه
منشأ حركت اول است منشأ حركت دوم هم هست؟ چرا این معلولِ طبیعت در ثانیه ی
دوم پدید می آید و آن معلول دیگر طبیعت در ثانیه ی اول؟ جواب شما این است كه هر
مرتبه ای از حركت، شرط مرتبه ی بعد است. فخر رازی می گوید چرا در آنجا كه جسم
متحرك لذاته باشد عین همین حرف را نمی گویید؟ .
خلاصه اینكه شما خودتان این اشكالات را در آنجا كه طبیعت منشأ حركت باشد
متعرض شدید و جواب دادید، و ما می گوییم در اینجا هم «الجواب الجواب» . بعد
گفته است كه اگر از همه ی اینها صرف نظر كنید و به این متوسل شوید كه اگر جسم از
آن جهت كه جسم است منشأ حركت باشد باید همه ی اجسامْ در حركت مانند یكدیگر
باشند، این برهان چهارم شماست و ما برهان چهارم شما را هم ابطال می كنیم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 137
[1] . همیشه گفته ایم كه اگرچه فخر رازی یك شخص سازنده ای نیست و معمولاً حقیقتی را اثبات
نكرده و نقشش نقش تخریب و تشكیك بوده است، ولی همین تخریبها و تشكیكهای او برای كسانی كه بعد
سازنده شده اند خیلی مفید و مؤثر بوده است. فخر رازی فردی است كه در این جهت شجاع هم هست
و هیچ وقت اهمیت نمی دهد [كه شخصی كه از او انتقاد می كند از] عقلای عالم باشد. اگر ایرادی به
نظرش برسد بی پروا آن را ذكر می كند.