چرا ما كلمه ی «مجتمعه ی در زمان واحد» را حتماً باید بیاوریم؟ این از آن نكاتی است
كه خیلی باید مورد توجه باشد. از نظر فلاسفه ما دو نوع علت و معلول داریم كه نوع
اول را ابا دارند علت و معلول بنامند؛ اگر هم احیاناً به آنها علت و معلول می گویند با
نوعی تسامح است. اینها را بیشتر «معدّات» می نامند و گاهی «علل معدّه» یا «علل
اعدادی» و به تعبیر بوعلی «مهیّئه» می گویند.
آیا ما می توانیم دانه ی گندم را كه از آن بوته ی گندم به وجود می آید علت بوته ی گندم به
شمار آوریم؟ یا در همان تخم مرغ كه مرغ از آن به وجود می آید آیا مرغ علت
تخم مرغ است؟ در اصطلاح این فلاسفه اینها معدّات هستند و اگر هم می گویند علل،
مرادشان علل اعدادی است نه علل ایجادی. به همین معناست كه مثلاً پدران و
مادران علت فرزندان هستند یعنی علل اعدادی هستند. پدر در موقعی وجودش
ضرورت دارد و بعد از آن دیگر هیچ ضرورتی ندارد. همین قدر كه افراز نطفه بشود
دیگر كافی است و اگر پدر در همان آن هم بمیرد و معدوم شود نطفه در محل خودش
رشد پیدا می كند. وجود مادر هم تا زمان خاصی مورد نیاز است و از آن به بعد دیگر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 174
مورد نیاز نیست. علل اعدادی هیچ ضرورتی ندارد كه با معلولاتشان اجتماع در
وجود داشته باشند. این فلاسفه معتقدند كه وجود علل و معلولات غیرمتناهیه ی غیر
مجتمعه (علل اعدادی) محال نیست، یعنی مانعی ندارد كه سلسله ی علل و معلولات
معدّه غیرمتناهی باشد.
نوعی دیگر از علل است كه اینها را «علل موجده» می نامند. علت موجده یا
ایجادی علتی است كه نمی تواند منفك از معلول باشد و با معلول خودش همزمان
است. علت معدّه در واقع علتی است كه ماده را برای قبول صورت آماده می كند. مرغ
برای تخم مرغ یا تخم مرغ برای مرغ و یا پدر و مادر برای فرزند جز این كه ماده ای را
آماده برای قبول صورتی بكنند نقشی ندارند؛ یعنی اینها وجود دهنده نیستند. نه پدر
وجود دهنده ی فرزند است و نه مادر. نقش پدر و مادر نظیر نقش كشاورز است.
كشاورز نه وجود دهنده ی گیاه است و نه رویاننده ی گیاه. نقشش فقط این است كه
ماده ای را آماده می كند، كه بعد از آمادگی روی آن نظامی كه در عالم است صورت به
آن افاضه می شود. كشاورز هم معدّ است و فقط شرایط را آماده می كند نه اینكه
وجود دهنده باشد. فلاسفه معتقدند كه علل وجود دهنده غیر از علل آماده كننده
است و این علل وجود دهنده هستند كه با معلولاتشان اجتماع در وجود دارند و از
جمله علل وجود دهنده، علل محركه است.