در
کتابخانه
بازدید : 744346تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">مرحله ی هفتم</span>مرحله ی هفتم
Expand <span class="HFormat">فصل 10: </span>حركت و سكون فصل 10: حركت و سكون
Expand <span class="HFormat">فصل 11: </span>تحقیق درباره ی چگونگی وجود حركت فصل 11: تحقیق درباره ی چگونگی وجود حركت
Expand <span class="HFormat">فصل 12: </span>اثبات محرك اول فصل 12: اثبات محرك اول
Expand <span class="HFormat">فصل 13: </span>پاسخ اشكالات مربوط به اصل نیازمندی متحرك به محرك فصل 13: پاسخ اشكالات مربوط به اصل نیازمندی متحرك به محرك
Expand <span class="HFormat">فصل 14: </span>تقسیمات قوه ی محركه و اثبات محرك عقلی فصل 14: تقسیمات قوه ی محركه و اثبات محرك عقلی
Expand <span class="HFormat">فصل 15</span>امر مفارق، فاعل مستقیم حركات در طبیعت نیست فصل 15امر مفارق، فاعل مستقیم حركات در طبیعت نیست
Expand <span class="HFormat">فصل 16: </span>هر حادثی مسبوق به قوه و ماده است فصل 16: هر حادثی مسبوق به قوه و ماده است
Collapse <span class="HFormat">فصل 17: </span>تقدم فعل بر قوه فصل 17: تقدم فعل بر قوه
Expand <span class="HFormat">فصل 18: </span>آیا موضوع حركت جسم است؟ فصل 18: آیا موضوع حركت جسم است؟
Expand <span class="HFormat">فصل 19: </span>حكمت مشرقی فصل 19: حكمت مشرقی
Expand <span class="HFormat">فصل: 20</span>اثبات طبیعت برای متحرك و اینكه طبیعت مبدأ قریب همه حركات است فصل: 20اثبات طبیعت برای متحرك و اینكه طبیعت مبدأ قریب همه حركات است
Expand <span class="HFormat">فصل 21: </span>كیفیت ربط متغیر به ثابت فصل 21: كیفیت ربط متغیر به ثابت
Expand <span class="HFormat">فصل 22: </span>نسبت حركت با مقولات فصل 22: نسبت حركت با مقولات
Expand <span class="HFormat">فصل 23: </span>حركت در چه مقولاتی واقع می شود و در چه مقولاتی واقع نمی شود؟ فصل 23: حركت در چه مقولاتی واقع می شود و در چه مقولاتی واقع نمی شود؟
Expand <span class="HFormat">فصل 24</span>تحقیق در وقوع حركت در مقولات پنجگانه فصل 24تحقیق در وقوع حركت در مقولات پنجگانه
Expand <span class="HFormat">فصل 25: </span>تحقیق در حركت كمّی فصل 25: تحقیق در حركت كمّی
Expand <span class="HFormat">فصل 26: </span>براهین دیگر بر حركت جوهری فصل 26: براهین دیگر بر حركت جوهری
Expand <span class="HFormat">فصل 27: </span>رد استدلال شیخ و دیگران بر اینكه حدوث صور جوهری به سبب حركت نیست فصل 27: رد استدلال شیخ و دیگران بر اینكه حدوث صور جوهری به سبب حركت نیست
Expand <span class="HFormat">فصل 28: </span>تأكید بر حركت در جواهر طبیعی فصل 28: تأكید بر حركت در جواهر طبیعی
Expand <span class="HFormat">فصل 29: </span>ویژگیهای حركت وضعی مستدیرفصل 29: ویژگیهای حركت وضعی مستدیر
Expand متن اسفار (همراه توضیحات استاد هنگام تدریس) متن اسفار (همراه توضیحات استاد هنگام تدریس)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
از انحاء دیگر تقدم «تقدم بالشرف» است. در اینجا قهراً مسئله ی «خیر و شر» مطرح می شود: آیا قوه خیر است یا فعلیت؟ این امری است تقریباً در حد وضوح كه فعلیت، خیر از قوه است و هیچ خیریتی در قوه نیست. قوه اگر خیریتی داشته باشد به تبع فعلیت خودش است، نه اینكه بذاته خیریت داشته باشد. بلكه همان طور كه در باب خیر و شر اثبات شده است، شریت ها همیشه از قوه ها پیدا می شود. اگر در عالم، فقط فعلیت محض می بود و هیچ قوه ای نمی بود، شری در عالم وجود نداشت.

در فصل بعد هم گفته خواهد شد كه «شر» عبارت است از عدم چیزی كه شأنیت و قوه ی آن وجود دارد ولی فعلیتش وجود ندارد. مثلاً ما جهل را شر می گوییم. جهل از آن جهت شر است كه قوه و استعداد و امكان علم در یك جا هست ولی فعلیت علم در آنجا نیست. اگر استعداد علم بود و تبدیل به فعلیت شده بود دیگر جهل نبود، پس شر هم نبود. همچنین اگر فعلیت علم نبود و استعداد علم هم نمی بود باز هم شر نبود.

این دیوار جاهل است، ولی عالم نبودن دیوار شر نیست، چون امكان عالم شدن برای دیوار وجود ندارد. شما وقتی در یك جامعه ی انسانی ببینید كه انسانهایی جاهل مانده اند، آن را شر و بدبختی تلقی می كنید ولی این امر را كه گوسفندان یك گله جاهل مانده اند شر حساب نمی كنید، چون در آنها امكان عالم شدن نیست. پس جهل از آن جهت شر است كه نبودِ علم است با امكان بودِ علم، كه ایندو مقوم شریت است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 222
نوع دیگر شرور، شروری است كه به اصطلاح از «وجود بالقیاس» پیدا می شود، مثل آنجا كه یك امر وجودی به سبب تزاحمهایی كه در عالم طبیعت وجود دارد منشأ عدم دیگری می شود و ما آن امر وجودی را «شر» می نامیم. مثلاً می گوییم تگرگ شر است، زیرا محصولات كشاورزی و گلها و درختها را از بین می برد. آیا اگر در عالم ما امكان استعدادی وجود نمی داشت و هیچ چیزی در هیچ چیزی اثر نمی گذاشت، باز هم تگرگ شر می بود؟ اگر استعداد، وجود نداشت، با آمدن تگرگ هیچ شكوفه ای از بین نمی رفت و مثل آن بود كه تگرگ روی سنگها فرود آمده باشد. اگر در عالم، استعداد پذیرندگی نمی بود، وجود هیچ چیزی برای هیچ چیزی شر نمی بود، چون هیچ چیزی در هیچ چیز دیگری اثر نمی گذاشت. پس شر از امكان برمی خیزد و فعلیتها از آن جهت كه فعلیت اند خیر محض هستند. شر از عدم برمی خیزد و عدمها تا پای امكان در میان نباشد، نیستند.

البته نمی خواهیم بگوییم امكانها شرّ مطلقند. در این دنیا خیرات هم از امكان استعدادی بر می خیزد ولی امكان استعدادی و ماده و هیولی كه به قول این آقایان باب خیرات را در این عالم فتح می كند ملازم با امكان شرور هم هست. پس امكان همان طور كه باب خیر را باز می كند، باب شر را هم باز می كند.

به هر حال فعلیت تقدم بالشرف بر قوه دارد. البته در اینجا ممكن است ایرادی مطرح شود كه مرحوم آخوند تحت عنوان «وهمٌ و اندفاعٌ» متعرض آن می شوند كه بحث خوبی هم هست [1].


[1] . [این بحث در دو صفحه بعد می آید. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است