قبل از پرداختن به ادامه ی فصل، نكته ای را در اینجا باید متذكر شویم. مرحوم آخوند
در ابتدای فصل می گویند: «لمّا علمت أن الحركة حالة سیالة لها وجودٌ بین القوة المحضة و
الفعل المحض. . . » . توجه داشته باشید كه «حالة» در اینجا نوعی مسامحه ی در تعبیر است
و خود مرحوم آخوند بعدها به این تعبیر ایراد می گیرد كه نكته ی دقیقی هم هست. در
اینجا مرحوم آخوند می گوید حركت یك «حالت سیال» است كه وجودش وجود
خاصی است؛ نه قوّه ی خالص است و نه فعلیت خالص (لها وجود بین القوة المحضة و الفعل
المحض) . معمولاً زیاد به این نحو تعبیر می كنند ولی چنانكه بعداً خواهد آمد این تعبیر
(حالة سیالة) دقیق نیست. حركت «حالت سیال» نیست بلكه «سیلان حالت» است.
یك وقت می گوییم كه حركت حالتی است كه سیال است كه به این معناست كه
حالتی است كه دارای سیلان است. این تعبیر غلط است زیرا سیلان یعنی خود
حركت. تعبیر دقیق این است كه حركت سیلان حالتی است.
بعد از «الحركة حالة سیالة» ، «لها وجود» آمده است. آیا حركت یك شی ء،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 231
حالتی
از آن شی ء است كه «لها (الحركة) وجود» یا نه، حركت سیلان حالتی است كه آن
حالت دارای وجود است؟ در این صورت دوم، خود حركت، امری است از قبیل
اضافات و نسب.
بعضی مثل شیخ اشراق معتقدند كه حركت از مقولات عرضی است. او ده مقوله ی
ارسطویی را نمی پذیرد و قائل به پنج مقوله است و یكی از مقولات را خود حركت
می داند و بنابراین حركت از نظر شیخ اشراق یكی از اعراض است. همان طور كه كم
و كیف، عرض هستند حركت هم عرض است كه عارض موضوع می شود. غالب
افراد درباره ی حركت همین طور فكر می كنند؛ خیال می كنند كه حركت خودش، به
تعبیر امروز، یك پدیده است مثل سیاهی یا حرارت.
این نظریه مردود است. حركت، چیزی در عرض مقولات دیگر نیست بلكه
اعراض وقتی وجود سیلانی داشته باشند [متصف به حركت می شوند] . به سیلان
وجودِ سفیدی حركت می گوییم. سیلان وجود سفیدی، وجود علی حده ای از
سفیدی ندارد. وقتی یك شی ء سفید به سوی قرمزی حركت [در كیف ] دارد این طور
نیست كه الآن دو عرض در اینجا وجود پیدا كرده باشد: سفیدی و حركت. سفیدی
دو نحو وجود می تواند داشته باشد: وجود ثابت و وجود سیال. همچنان كه وقتی
سفیدی وجود ثابت دارد وجودش غیر از خودش نیست در مورد وجود سیالِ آن
هم همین طور است. اگر سفیدی ثابت باشد وجودش وجود ثابت است و اگر در
حال حركت باشد وجودش وجود سیلانی است. پس اگرچه مرحوم آخوند در ابتدا
چنین تعبیر می كنند كه «الحركة حالة سیالة» ولی در نهایت امر توضیح می دهند كه
مطلب از این قرار نیست
[1].
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 232
[1] . سؤال: اگر شی ء دو نحو وجود دارد، نحوه ی دوم بالاخره امری است كه ایجاد شده چون در ذات
شی ء سیلان نیست و بنابراین غیر از خود شی ء است.
استاد: وجود شی ء كه با خود شی ء، دو شی ء نیستند همچنان كه نحوه ی وجود شی ء با خود شی ء دو
شی ء نیستند. وقتی یك شی ء موجود است و نحوه ی وجود آن، نحوه ی وجود ثابت است این طور نیست
كه دو موجود داشته باشیم: خود شی ء و نحوه ی وجود شی ء. در سیلان هم همین طور است. اینها
كثرتهایی است كه ذهن ما به وجود می آورد. همچنان كه وقتی می گوییم حركت غیر از زمان است این
غیریت، غیریت ذهنی است، یعنی در اعتبار ذهن اینها غیر یكدیگرند و الاّ در خارج، مقوله ای كه
حركت در آن واقع می شود و خود حركت و زمان حركت به حسب واقعیت یك چیز هستند و ذهن
است كه آنها را تحلیل می كند.