بسم اللّه الرحمن الرحیم.
فی نسبة الحركة الی المقولات.
«إذا قلنا حركة فی مقولة كذا احتمل وجوهاً اربعة: احدها: إنّ المقولة موضوع حقیقی
لها. . . »
[1]. .
بحث گذشته ی ما درباره ی كیفیت ربط متغیر به ثابت بود و عرض كردیم كه فصل سی و
سوم كه تحت عنوان «ربط حادث به قدیم» می آید مكمل و متمم این بحث است.
سؤالاتی در باب ربط متغیر به ثابت باقی ماند كه آنها را طرح نكردیم و در فصل سی
و سوم به آنها خواهیم پرداخت
[2].
عنوان این فصل «نسبة الحركة الی المقولات» است. همه ی مطالبی كه مرحوم
آخوند در این فصل ذكر كرده است، به استثنای برخی اضافات و بعضی رد و
ایرادهایی كه بر فخر رازی دارند، در
شفا آمده است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 290
حركت از جنبه های گوناگون تقسیمات مختلفی دارد، مثل تقسیم حركت به
مستقیم و غیر مستقیم، كه در اینجا محل بحث نیست. حركت از نظر نسبتش با
مقولات هم تقسیمی دارد. مقولات یك نظریه ی ارسطویی است. ارسطو انواعی كه در
عالم هست دسته بندی كرده و معتقد است كه این انواع تحت ده جنس اعلی قرار
می گیرد. آن جنس اعلی را «مقوله» می گویند كه یك مقوله، جوهر و نه مقوله ی دیگر
مقولات عرضی است. بعضی از حركات أینی است یعنی به مقوله ی «أین» انتساب دارد
و بعضی كیفی، وضعی و یا كمّی است. فعلاً حركت در جوهر محل بحث نیست.
معنای اینكه حركت را به یك مقوله نسبت می دهیم چیست؟ این در واقع یك
نوع تحلیلی از معنای حركت است ولی نه از حركت بما هو حركت، بلكه از حركت
از آن جهت كه به یكی از مقولات انتساب دارد.
گاهی حكما به انتخاب خودشان مقوله را متعلق «فی» قرار می دهند. به جای
حركت أینی می گویند «حركت در أین» و همین طور «حركت در كیف» و مانند آن.
ما می خواهیم بفهمیم كه معنای انتساب حركات به مقولات چیست اعم از اینكه این
نسبت را با كلمه ی «فی» بیان كنیم یا با یای نسبت. اگر مرحوم آخوند اساساً این تعبیر
را نمی آوردند كه مقصود از «حركت در مقوله» چیست بلكه همین قدر می گفتند كه
معنای انتساب حركات به مقولات چیست مطلب روشنتر بود.
[1] .
اسفار ، ج 3، مرحله ی 7، فصل 22، ص 69.
[2] . ابتدا قصد داشتم فصل سی و سوم را در این جلسه بحث كنم ولی بعد دیدم میان فصل بیست و یك
و فصل سی و سه خصوصاً همین فصل بیست و دوم بعضی از فصول به روشن شدن مسئله كمك
می كند و لهذا به همان ترتیب كتاب پیش می رویم.