فخر رازی به این سخن حكما كه تسوّد یا حركت اشتدادی سواد به این معناست كه
موضوع، سواد را از نوعی به نوعی خارج می كند اشكال كرده است. می گوید معنی
ندارد كه یك شی ء از نوع خود خارج شده و وارد نوع دیگری خارج از خودش.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 302
بشود. هر شی ء بیش از یك نوع كه ندارد. مثلاً ما بیش از یك نوع سواد نداریم كه
آن سواد حقیقی است و موضوع بیش از یك بار وارد سواد حقیقی نمی شود.
موضوع متلبس به سواد شده و بعد، از آن خارج می شود و این در لحظه صورت
می گیرد و بس. ما چند رنگ اصلی- فرضاً ده نوع رنگ- كه بیشتر نداریم. قول شما
كه می گویید شی ء كه حركت می كند دائماً از نوعی به نوع دیگر خارج می شود
مستلزم این است كه میلیونها نوع رنگ داشته باشیم. ثانیاً، مگر سواد چند نوع است
كه می گویید سواد از نوعی به نوعی دیگر خارج می شود؟ .
فخر رازی می گوید این نشان می دهد كه مطلب چیز دیگری است. در مورد یك
شی ء كه حركت اشتدادی به سوی مثلاً سیاهی می كند یعنی سیاه است و دائماً سیاه تر
می شود ما باید قائل شویم كه سواد حقیقی یكی از این مراتب است و نه بیشتر و غیر
از آن، مخلوط و ممزوجهایی از رنگها هستند. مثلاً سیاه كمرنگ واقعاً سیاه كمرنگ
نیست بلكه مخلوطی از سیاه و رنگهای دیگر است. فخر رازی اضافه می كند كه
فرضاً اگر این حرف در بعضی موارد صحیح باشد در مورد مقدار صدق نمی كند و در
این مورد مطلب را باید به گونه ی دیگری بیان كرد كه توضیح آن خواهد آمد.