این دو ایراد بر ظاهر حرف مرحوم آخوند وارد است ولی در اینجا یك احتمال
هست و بنا بر این احتمال كلام مرحوم آخوند قابل توجیه است به نحوی كه هیچ
یك از این دو ایراد وارد نباشد. توضیح اینكه باب مقولات، باب ماهیات است و
ماهیات معقولات اولیه هستند نه معقولات ثانیه ی فلسفی یا منطقی. مقولات ذواتی
هستند كه مابازاء آنها در خارج وجود دارد. جنس و فصل واقعیاتی هستند كه در
خارج موجودند. ارسطو در منطق خود مقولات را ده تا دانسته است، جوهر و نه
مقوله ی معروف عرض كه بعد این بحث جزء فلسفه شده است. البته چنانكه گفتیم
بعضی با ده مقوله ی ارسطویی مخالفت كرده اند مثل شیخ اشراق كه قائل به پنج مقوله
شده است و معتقد است كه حركت، خود یك مقوله ی مستقل است. همچنین ابن
سهلان ساوجی صاحب
البصائر النصیریه - كه مرحوم آخوند در جلد دوم
اسفار از او
مطلبی نقل می كند- قائل به ده مقوله ی ارسطویی نیست
[1]. بسیاری از كسانی كه ده
مقوله را قبول كرده اند، باز عملاً منكر ده مقوله هستند. مثلاً كسانی كه معتقدند كه كم
متصل عین جسم است و تفاوت ایندو به ابهام و تعیین است و عروض كم متصل بر
اجسام عروض تحلیلی و ذهنی است نه عروض خارجی، معنای سخنشان این است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 342
كه اصلاً كمیات و لااقل كم متصل از معقولات اولیه و از ماهیات نیست ولی در
عین حال آن را تسامحاً در باب مقولات آورده اند.
مقوله ی اضافه در بسیاری جاها از جمله در باب معقولات ثانیه ی
منظومه از
معقولات ثانیه شمرده شده است و خود مرحوم آخوند هم تصریح می كند كه اضافه
از معقولات ثانیه است و بنابراین از مفاهیم انتزاعی است نه از ماهیات و تسامحاً آن
را مقوله گفته اند. مقوله بودن أن یفعل و أن ینفعل، به اندازه ی مقوله بودن اضافه قابل
مناقشه است. بنابراین مقوله نامیدن ایندو نیز نحوی تسامح است.
اما توجیهی كه كسانی از جمله حاجی در
منظومه گفته اند كه مقصود از أن یفعل و
أن ینفعل هیئتی است كه به شی ء عارض می شود از تأثیر یا تأثر تدریجی، درست
نیست زیرا هیئتی در خارج عارض نمی شود و تازه آن هیئت هم یك امر انتزاعی
است، برای اینكه مقوله ی أن یفعل چه «تأثیر تدریجی» باشد و یا «هیئت حاصل از
تأثیر تدریجی» و همچنین مقوله ی أن ینفعل چه «تأثر تدریجی» باشد و یا «هیئت
حاصل از تأثر تدریجی» ، همه ی اینها به تأثیر و تأثر باز می گردد. باب تأثیر و تأثر باب
ایجاد است و نظیر علیت و معلولیت و بلكه عین علیت و معلولیت است. علیت و
معلولیت را اگر در شكل مادی و طبیعی آن تصور كنیم می شود أن یفعل و أن ینفعل.
به عبارت دیگر اگر علت، علت مادی باشد كه تأثیر آن در معلول آن تدریجی است
و اگر معلول، امر مادی باشد كه اثر را تدریجاً می پذیرد، اسم علیت و معلولیت
می شود أن یفعل و أن ینفعل. اینكه امثال حاجی می گویند «هیئت عارض» ، ما یك
هیئت واقعی نداریم كه تأثیر تدریجی موجب آن باشد و چنین هیئتی وجود ندارد.
پس أن یفعل و أن ینفعل چیزی است نظیر علیت و معلولیت، یعنی از ایجاد و وجود
انتزاع می شود و از معقولات ثانیه است، زیرا هرچه كه به باب وجود و ایجاد باز
گردد و از شئون وجود باشد، مفهومش جزء ماهیات نخواهد بود و از معقولات ثانیه
است.
بنابراین وقتی مرحوم آخوند می گوید حركت عین مقوله ی أن یفعل و أن ینفعل
است، از ایشان بعید است كه از نظریه ی خودش در باب حركت غافل شده باشد كه
حركت نحوه ی وجود است، یا این جهت را توجه نداشته باشد كه مقولات، متباین
بالذات اند و شی ء نمی تواند به یك اعتبار یك مقوله باشد و به یك اعتبار مقوله ی
دیگر. ایشان در واقع اعتقادش در باب مقوله ی أن یفعل و مقوله ی أن ینفعل نظیر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 343
اعتقادش در باب مقوله ی اضافه است، یعنی مقوله نامیدن اینها را «بالمجاز و
المسامحه» می داند و اینها را مقوله ی واقعی نمی داند. اینها در واقع از معقولات ثانیه ی
فلسفی هستند و وقتی أن یفعل و أن ینفعل مقوله ی واقعی نباشند هیچ یك از آن دو
ایراد وارد نیست.
[1] . كتاب
البصائر النصیریه كه حدود سی سال پیش در مصر چاپ شده است كتاب بسیار دقیق و
خوبی است و شاید بر همه ی كتب منطق موجودی كه اكنون تدریس می شود ترجیح داشته باشد.