مطلب دوم از سه مطلبی كه مرحوم آخوند در «تنبیهٌ و توضیحٌ» بیان می كنند و نكته ی
خوبی است این است كه لازمه ی حركت اشتدادی نوعی «انقلاب ذات» است. از قدیم
این بحث مطرح بوده است كه آیا انقلاب ذات و به تعبیر دیگر انقلاب ماهیت محال
است یا خیر. حكما نوعاً می گویند انقلاب ذات یعنی اینكه شی ء ذات و ماهیتی
داشته باشد و بعد این ذات و ماهیت تبدیل به ماهیت دیگری شود محال است. اگر
شی ء، ذاتی داشته باشد و بعد معدوم شود و ذات دیگری از نو موجود شود این حرف
دیگری است، اما اینكه همان شی ء اول تبدیل به شی ء دیگری شود كه ذات و
ماهیت آن غیر آن است محال است.
در قدیم بحث كیمیاگری مطرح بود به این معنا كه آیا امكان دارد كه در طبیعت،
یك جوهر مثل مس تبدیل به جوهر دیگر مثل طلا بشود، البته در صورتی كه ایندو
را دو ماهیت مختلف بدانیم. عده ای می گفتند این امری است محال زیرا معنایش
انقلاب ذات است. وقتی یك شی ء تبدیل به شی ء دیگر می شود باید یك امر
محفوظی در بین باشد تا بگوییم «این» به «آن» تبدیل شد. اگر امر محفوظی در بین
نباشد این چه تفاوتی دارد با حالتی كه یك شی ء به كلی معدوم شده و شی ء دیگری
از نو موجود شود؟ یك وقت می گوییم یك شی ء معدوم می شود و شی ء دیگری
از نو پدید می آید كه در این صورت هیچ پیوندی میان گذشته و آینده نیست و این
بحث كنونی ما نیست. یك وقت می گوییم گذشته تبدیل به آینده می شود ولی این
تبدیل به نحو انقلاب ذات است كه حكما می گفتند محال است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 400