مقدمتاً باید عرض كنیم كه در كلمات شیخ كه قائل به حركت در جوهر نیست و
همچنین در كلمات مرحوم آخوند تغییرات جوهری اجمالاً به دو نوع تقسیم
می شوند. گاهی شی ء صورتی را رها می كند و صورت دیگری را كه به یك تعبیر ضد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 541
آن صورت و به تعبیر دیگر هم عرض آن صورت است می پذیرد، مثل اینكه آب
تبدیل به بخار، و بخار تبدیل به آب می شود. آب و بخار دو صورت هم عرض
هستند كه ماده یك صورت را رها می كند و صورت دیگر را می پذیرد.
در نوع دوم، صورتها طولی است، مثل اینكه نطفه، انسان می شود یا صبی رجل
می شود. حتی مثل شیخ هم كه قائل به كون و فساد هستند بالاخره قبول دارند كه [در
این حالت ] ماده صورتی را رها می كند و صورت كاملتری را می گیرد.
در قسم اول معمولاً این طور تصور می كنند- و حتی شاید در بسیاری از كلمات
مرحوم آخوند هم به همین شكل بیان شده باشد
[1]- كه ماده صورتی را رها می كند و
صورت دیگری را می پذیرد و در واقع صور، «متبادل» می شوند كه شیخ و دیگران
جداً عقیده دارند كه در اینجا واقعاً تبادل صورت می گیرد. ماده همیشه صورتی را
دارد ولی صورتهای علی البدل؛ صورتی می رود و صورت دیگری جای آن را
می گیرد. برای تصویر مطلب به دعامه و خیمه مثال می زنند. همان طور كه خیمه با
برداشتن عمودی و گذاشتن عمود دیگر پابرجاست و در واقع قائم به عمودٌمّا است،
ماده هم به همین شكل مستحفظ است به واحد بالعموم یعنی به واحد علی البدل.
مرحوم آخوند در
الشواهد الربوبیه و همچنین در مباحث «جواهر و اعراض» این
مطلب را انكار می كند. می گوید حتی در آنجا كه آب تبدیل به بخار می شود یا بخار
تبدیل به آب می شود واقعاً این طور نیست كه تبادل صورت گیرد؛ صورتی معدوم
شود و صورت دیگری بیاید. چنین نیست كه دو صورت نوبت عوض كرده باشند،
مثل انسانهایی كه در یك جا كشیك می دهند؛ یكی می رود و دیگری می آید ولی به
هر حال دو موجود منفصل از یكدیگر هستند. در این موارد هم این طور نیست كه
دو صورت منفصل و جدای از یكدیگر در كار است بدون اینكه وحدت اتصالی
میان صورت اول و صورت دوم وجود داشته باشد. اینجا هم حلقه ی متوسط وجود
دارد اعم از اینكه انسان احساس كند یا نكند. وقتی آب بخار می شود این طور
نیست كه یكدفعه صورت آب معدوم می شود و صورت بخار به وجود می آید، بلكه.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 542
آب تدریجاً به سوی بخار بودن می رود نه اینكه در این بین یك خلأ پیدا می شود،
آناًمّا آب معدوم می شود و بخار به جای آن می آید. وقتی صورت آبی تدریجاً به
صورت بخاری متبدل می شود یك حالت متوسط پیدا می شود یعنی یك حالت نه
آب و نه بخار در این بین وجود دارد.
ایشان می گوید در این موارد، این ذهن ابتدایی است كه خیال می كند كه آب تا
آخر آب بود و بعد یكدفعه معدوم شد و یكدفعه بخار به وجود آمد؛ نه، آب ابتدا به
درجات متوسطی تبدیل می شود و بعد تدریجاً آن درجات متوسط تبدیل به بخار
می شوند. پس در واقع صور آب و بخار دو صورت واحد متصل به یكدیگر هستند
یعنی یك شی ء است كه تدریجاً متبدل به آن شی ء شده است نه اینكه یكی معدوم
شده و دیگری به جای آن آمده است.
[1] . مكرر گفته ایم كه ایشان در بسیاری از جاها طوری سخن می گوید كه با ممشای دیگران مطابق
باشد ولو اینكه خودش عنایت خاصی به آن مطلب نداشته باشد.