می رویم سراغ تخلخل و تكاثف. تخلخل به این معناست كه یك جسم بدون آنكه
چیزی از خارج به آن اضافه شود بر حجمش افزوده شود و تكاثف یعنی اینكه یك
جسم بدون آنكه چیزی از آن كاسته شود از حجمش كاسته شود. قدما كه قائل به
تخلخل و تكاثف حقیقی بودند در مورد تخلخل چنین می گفتند كه مثلاً هوایی كه در
این فضا هست مقدار معینی است. حال اگر مقداری از این هوا را بیرون بكشیم مقدار
هوایی كه باقی می ماند بر حجم خود می افزاید بدون اینكه از خارج چیزی بر آن
اضافه شود. اگر مقدار دیگری از هوا را بیرون بكشیم، باز همان مقداری كه هست بر
حجم خودش می افزاید. اگر بخواهیم خلأ ایجاد كنیم خلأ واقعی ایجاد نمی شود و
هوای باقیمانده هر قدر كه كم باشد باز انبساط پیدا می كند. به عقیده ی قدما همه ی اجزاء
عالم قابلیت انبساط واقعی دارند. در مورد تكاثف هم می توان مثال مشابهی آورد.
پس اگرچه در تخلخل و تكاثف نقل و انتقال هایی كه در باب نمو و ذبول رخ
می دهد مطرح نیست ولی باز تخلخل و تكاثف بدون نقل و انتقال ممكن نیست زیرا
اجسام به خودی خود تخلخل و تكاثف پیدا نمی كنند، بلكه باید علتی در خارج
وجود داشته باشد تا منشأ تخلخل یا تكاثف بشود.
قدما معتقد بودند كه حرارت منشأ تخلخل می شود و برودت منشأ تكاثف.
امروزه می گویند مثلاً آهن در اثر حرارت انبساط و در اثر برودت انقباض پیدا
می كند ولی این را تخلخل و تكاثف حقیقی نمی دانند بلكه معتقدند كه در میان ذرات
و مولكولهای آهن فواصلی وجود دارد كه با حرارت افزایش و با برودت كاهش پیدا
می كند. از نظر علم جدید اینكه ریلهای قطار كه با فاصله در امتداد یكدیگر قرار
داده شده اند در تابستان به هم نزدیكتر می شوند نه به دلیل انبساط واقعی ریل قطار
كه به دلیل افزایش فاصله ی میان مولكولها و ذرات آهن است ولی قدما معتقد بودند كه
در اثر حرارت بدون اینكه فواصلی در كار باشد انبساط واقعی پیدا می شود.
پس اگرچه تخلخل یا تكاثف احتیاج به اینكه ماده ای به نحوی به درون یا بیرون
منتقل شود ندارد ولی باید یك علت خارجی مثلاً علت مسخّن یا مبرّدی روی جسم
اثر بگذارد تا در آن تخلخل یا تكاثف ایجاد شود. در نمو و ذبول، نقل و انتقال در
ناحیه ی ماده ی غذایی است ولی در تخلخل و تكاثف نقل و انتقال در ناحیه ی علت
تخلخل یا تكاثف است. پس باز اگر فرض كنیم كه عالم یكمرتبه ساكن شود و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 581
قدرت بر حركات انتقالی به كلی سلب شود تخلخل و تكاثف هم رخ نمی دهد زیرا
همیشه علت تخلخل یك امر حادث است. مثلاً حرارت ابتدا از شی ء قابل تخلخل
دور بوده و بعد به آن نزدیك شده و سبب انبساط آن می شود. نتیجه اینكه تمام
حركات كمّی متوقف بر حركت انتقالی یعنی حركت أینی و مكانی است.