[1].
در اینجا باید نكته ای را راجع به برهان دوم یادآوری كنیم (من این نكته را قبلاً
یادداشت كرده بودم ولی اخیراً به آن مراجعه نكرده بودم) و آن این است كه اساساً
حاجی توجه نكرده است كه این سخن در اصل از خود مرحوم آخوند نیست، یعنی
قبل از مرحوم آخوند این سخن را كسی دیگر كه خود شیخ باشد بیان كرده است. در
جلد دوم چاپ قدیم
اسفار ، بحث جواهر و اعراض (ظاهراً جلد پنجم چاپ جدید)
مرحوم آخوند از شیخ مطلبی را نقل می كند كه با این بیان فی الجمله اختلاف دارد.
شیخ مطلب را به این صورت تلقی كرده است كه اگر می گوییم طبیعت، علت برای
آثار موجود در خود شی ء است به این معناست كه طبیعت «علت معدّه» است نه
«علت موجده» . در آنجا این مطلب به این تعبیر آمده وای كاش مرحوم آخوند در
اینجا هم همان تعبیری را كه در مباحث «جواهر و اعراض» به كار برده است به كار
می بُرد تا مورد اشكال و ایراد محشین واقع نمی شد.
بنابراین این جمله ای كه در اینجا مرحوم آخوند دارند كه «الطبیعة لایفید شیئاً من
الأمور الطبیعیه» انكار صورت نوعیه و انكار طبیعت نیست آنچنان كه حاجی
فرموده اند بلكه «لایفید» در اینجا به معنای «لایوجِد» است؛ یعنی طبیعت علت
موجده نیست علت معدّه است.
[1] . [این مطلب را استاد در اوایل جلسه ی چهل وپنجم ذكر كرده بودند كه باز به جهت حفظ پیوستگی
مطالب در اینجا آورده می شود. ]