بعید نیست كه بشود از هر دو اشكال حاجی جواب داد و قرائن نشان می دهد كه
منافاتی در كار نیست و هر دو ایراد حاجی قابل دفع است. ایراد اول این بود كه این
بر خلاف نظر خود مرحوم آخوند است كه طبیعت را فاعل همه ی حركات اشیاء
می داند. جواب این ایراد را از لابلای كلمات مرحوم آخوند در اینجا و بالخصوص
در
الشواهد الربوبیه می شود به دست داد. این مطلب را باید درست توجه كرد كه اگر
ان شاء اللّه به باب اتحاد عاقل و معقول رسیدیم در آنجا باید بیشتر بحث كنیم
[1].
در باب اتحاد عاقل و معقول یك بحث در آنجایی است كه شی ء ذات خودش را
تعقل می كند. حكما اتفاق دارند كه در این حالت عاقل و معقول متحدند. مرحوم
آخوند مدعی است كه در آنجا كه نفس غیر خود را تعقل و ادراك می كند باز هم
عاقل و معقول اتحاد دارند. در گذشته هم فرفوریوس سوری قائل به اتحاد عاقل و
معقول بوده است بدون آنكه تفصیلاً مراد او یا دلیل و برهان او روشن باشد. بوعلی
حرف او را رد كرده و حتی او را مسخره كرده است.
اتحاد عاقل و معقول به چه نحو است؟ آیا وقتی نفس انسان جهان را تعقل می كند
با جهان عینی متحد می شود؟ مسلماً مقصود این نیست و هیچ كسی هم چنین
تفسیری نكرده است. مقصود از اتحاد عاقل و معقول اتحاد نفس عاقل با «معقول
بالذات» یعنی با صورت معقوله ای است كه در نفس پدید می آید. این را چگونه باید
تفسیر كنیم؟ .
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 515
[1] . «اتحاد عاقل و معقول» از مسائلی است كه معركه ی آراء است و محشّین و متأخرین هر كدام چیزی
از حرفهای مرحوم آخوند فهمیده و یا پذیرفته اند و احیاناً ایرادهایی گرفته اند. ما در اینجا نمی خواهیم
در این باره مفصل بحث كنیم.