مرحوم آخوند در میان كلماتش حرفی دارد كه ممكن است توجیه كننده ی همه ی اینها
باشد و آن مطلبی است كه در فصل آینده می آید، كه ما نمی خواهیم بحث مفصل
فصل بعد را در این جلسه مطرح كنیم. البته ایشان در همین فصل در قالب چند سطر
مطلبی را به طور خلاصه می گوید و آن این است كه ایشان مدعی می شود كه در
این گونه حركات، صورت نوعیه باقی است ولی ماده تغییر می كند. این حرف دقیقی
است و ایشان از این مطلب حتی در مسائل معاد نتایجی می گیرد. ایشان می گوید
وقتی جسمی مثل جسم نامی، حیوان یا انسان در مراحلی و مراتبی حركت می كند
آنچه كه ملاك وحدت است و باقی است صورت نوعیه است ولی ماده دائماً تغییر
می كند و «شیئیّة الشی ء بصورته لا بمادته» . مثلاً قوه ی نمو در جسم نامی باقی است
ولی آن جسمی كه قوه ی نمو در آن حلول كرده است دائماً متبدل می شود؛ آن جسم
دائماً تغییر می كند ولی [قوه ی] نمو باقی است، نامی باقی است. وقتی كه می گوییم یك
شی ء جسم نامی است یعنی جسم تغییر می كند ولی نامی باقی است.
اینجاست همان مسئله ی معروفی كه مرحوم آخوند مكرر درباره ی آن بحث می كند
كه آیا جسمی كه تغییر می كند جسم به معنای ماده است یا جسم به معنای جنس
است؟ می گوید جسم به آن معنی كه ماده است تغییر می كند نه به آن معنی كه جنس
است. این توضیح را در اینجا عرض كردم تا چند سطری كه مرحوم آخوند در ذیل
كلامش در این فصل به طور مجمل آورده تا حدی روشن شده باشد. فرق میان
جسم به اعتباری كه ماده است و جسم به اعتباری كه جنس است خودش داستان
درازی دارد كه ان شاء اللّه در ضمن فصل آینده درباره ی آن بحث می كنیم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 441