دیدیم كه مرحوم آخوند در اینجا بنای سخنشان بر این است كه ما قبول می كنیم كه.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 433
هر حركتی نیازمند به متحرك است و باید نوعی مغایرت میان متحرك و
مافیه الحركه باشد؛ با این حال در حركت جوهری، هم متحرك جوهر است و هم
مافیه الحركه جوهر است.
ممكن است كسی این مطلب را كه در حركت جوهری، هم متحرك و هم
مافیه الحركه داریم به این نحو تفسیر كند كه هر مرتبه ای از جوهر موضوع یا قابل
است برای مرتبه ی دیگر، كه این همان بیانی است كه خود ما با استفاده از بیانات
مرحوم آخوند عرض كردیم. ولی مرحوم آخوند در اینجا بیش از این می خواهد
بفرماید. ایشان ضمن اینكه در اینجا قبول می كند كه حركت جوهری هم مانند
حركات دیگر موضوعی می خواهد كه به نحوی با مافیه الحركه مغایر باشد در عین
حال می گوید هم موضوع ثابتِ باقی در جمیع مراتب حركت، جوهر است و هم آن
مراتب حركت كه موضوع در آن سیلان پیدا می كند جوهر است.
مافیه الحركه در حركت جوهری چیست؟ مسلماً مافیه الحركه صورت است؛ در
این بحثی نیست. البته صورت منحصر به صورت جسمانی نیست، یعنی صورت
منحصر به جرمیت نیست. جرمیت، صورت جسمیه است و جسم علاوه بر جرمیت،
یك سلسله صور نوعیه دارد كه حالّ در جسمیت است كه آنها را صور نوعیه
می نامیم.
در حركت جوهری متحرك چیست؟ آیا در حركت جوهری، حركت در ماده
صورت می گیرد یا در صورت یا در هر دو؟ ماده یعنی هیولای اولی نمی تواند به
تنهایی موضوع حركت جوهری باشد زیرا چیزی كه فلسفه آن را ماده می داند، غیر
از چیزی است كه فیزیك آن را ماده می داند. ماده ی فیزیكی از نظر فیلسوف مجموع
ماده و صورت است. ماده ی فلسفی، یك حقیقت مبهم و لامتحصل است و اصلاً به
خودی خود حكمی ندارد غیر از قوه بودن. اینجاست كه مرحوم آخوند می گوید
«ماده با صورةٌ مّا» موضوع است و «صور بخصوصیاتها» مافیه الحركه هستند. پس
موضوع یا امر باقی عبارت است از «ماده با صورةٌ مّا» ، و امری كه این موضوع در آن
جریان دارد و مراتب آن را طی می كند و در آن حركت می كند خصوصیات صور
متبدل است. این نظر مرحوم آخوند در اینجاست.
بعد ایشان می گوید اینكه می گوییم ماده با صورة مّا موضوع است و صور خاصه
مافیه الحركه هستند اختصاص به حركت در جوهر ندارد [و شبیه چنین مطلبی در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 434
مورد حركات عرضی هم صادق است ] . مثلاً در حركت كیفی یا أینی هم مطلب از
همین قرار است. اگر در مورد حركت أینی می گوییم جسم، موضوع و أین،
مافیه الحركه است و جسم در أین حركت می كند، در آنجا هم «جسم مع أینٍ مّا»
موضوع است و خصوصیات أیون، مافیه الحركه است. آیا جسمی كه حركت می كند
بلاأین حركت می كند؟ ! جسمی كه حركت أینی می كند همیشه متلبس به أینٌ مّا است.
پس «جسم با أینٌ مّا» موضوع است.
در حركت وضعی هم «جسم مع وضعٍ مّا» موضوع است نه جسم مطلق؛ همیشه
جسم با وضعٌ مّا متحرك در اوضاع است. پس خیال نكنید كه ما چون قائل به حركت
جوهری هستیم و هر حركتی نیازمند به موضوع است می خواهیم برای حركت در
جوهر موضوع دست و پا كنیم و لذا می گوییم «ماده مع صورة مّا» موضوع است. اگر
قائل به حركت جوهری هم نبودیم باز در مورد حركات عرضی همین حرف را
می زدیم و می گفتیم كه «جسم مع كیفٍ مّا» ، «جسم مع اینٍ مّا» و «جسم مع كمٍ ّ مّا»
موضوع است.
پس اینكه در حركت جوهری «ماده مع صورةٍ مّا» متحرك در مراتب صور است
راه حلی است كه مرحوم آخوند در اینجا ذكر می كند و این بحث در كلمات خود
ایشان دنباله و بلكه دنباله ها دارد و بعد از ایشان محل بحث و ایراد بسیاری واقع
شده است كه ان شاء اللّه اگر عمری بود به آن بحثها هم خواهیم پرداخت.