مرحوم آخوند بعد بدون آنكه متذكر شود كه از مطلبی به مطلبی دیگر رفته است،
وارد مطلب دیگری شده است
[1]. ایشان تا اینجا می خواست بقای هیولی را به این
صورت توجیه كند كه هیولی مع صورة مّا موجود است نه به اعتبار صورت خاص
شخصی، پس موضوع باقی است. یكمرتبه سخن، رنگ و شكل دیگری به خود
می گیرد و می گوید تمام حقیقت یك شی ء فصل اخیر آن است؛ یعنی اگر فصل باشد،
تمام حقیقت شی ء هست و اگر نباشد هیچ چیزی از آن شی ء، موجود نیست نه اینكه.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 473
جزئش موجود نیست
[2].
این مسئله به بقای موضوع چه ارتباطی دارد؟ پاسخ این است كه ما تا به حال
می خواستیم هیولی را به تبع صورة مّا محفوظ نگه داریم و آن صورة مّا همان مواد
بود (مواد ثانویه نه مواد اولیه) . این طور می خواستیم بگوییم كه «هیولی مع
جسمیة مّا» باقی است و این برای بقای هیولی كافی است. حال یك قدم جلوتر
می رویم و می گوییم آن كه اصل و اساس است، فصل اخیر و صورت اخیر است و
صورت اخیر همیشه باقی است. چون صورت اخیر همیشه باقی است، هیولی با
صورت شخصی واقعی همیشه باقی است. پس چرا در اینجا فرض صورةٌ مّا بكنیم؟
[1] . همچنان كه قبلاً هم عرض كردم مسئله ی بقای موضوع در حركت جوهری، خودش یك مسئله ی
مشكلی است و بعدها هم اتباع شیخ كه منكر حركت جوهری بودند، به همین مطلب چسبیدند. گذشته
از معضل بودن این مسئله كه خیلی هم معضل نیست، كلمات مرحوم آخوند در اینجا تا حد زیادی
معضل ایجاد كرده است. ایشان مطلب را به صورت روشنی بیان نكرده اند و از مطلبی به مطلبی دیگر
رفته اند، گاهی بدون اینكه در بیان ایشان مشخص باشد. البته محشین و شارحان مثل مرحوم حاجی و
آقا علی مدرس در كتاب
بدایع الحكم مطلب را كاملاً توضیح داده اند. از بیان مرحوم آخوند مطالب
مختلف و متنوعی استفاده می شود و حاشیه ی حاجی در اینجا قابل توجه است.
[2] . به عبارت دیگر منطقیین تا به حال به ما این طور می گفتند كه حد تام شی ء وابسته به جنس و فصل
شی ء هر دو هست. اگر شی ء را به جنس تنها تعریف كنیم «حد ناقص» است و اگر به فصل تنها تعریف
كنیم باز حد ناقص است و تنها جزئی از حقیقت شی ء بیان شده است. بعد حرف دیگری پیدا شده
است كه نه، اگر ما شی ء را به فصلش تعریف كنیم، باز هم تمام حقیقت شی ء را بیان كرده ایم نه جزء
حقیقتش را، برای اینكه فصل شامل تمام كمالات گذشته است و از آن جمله كمال جنسی. این طور
نیست كه فصل به آن معنای جنسی ضمیمه شود و در فصل معنی جنسی وجود نداشته باشد آنچنان كه
در جنس معنی فصلی وجود ندارد. در ناطق معنی حیوانیت هم واقعاً گنجانده شده است. پس اساساً
باید حرف دیگری بگوییم و آن این است كه مادام كه فصل اخیر شی ء باقی است، هویت شی ء باقی
است؛ همیشه دعا كنیم سر فصل اخیر سلامت باشد!