این مسئله را از جنبه ی دیگری نیز می توان تحلیل كرد كه این مطلب در
شرح هدایه
آخوند و در
شفا ی بوعلی آمده است. آن جنبه ی دیگر این است كه هر حركتی هم فاعل
می خواهد و هم قابل، همچنان كه هر حركتی نیازمند مبدأ و منتهی هم هست. هرگاه
یك حركت داشته باشیم این حركت باید با یك نیرو حركت كند و اگر دو حركت
داشته باشیم باید با دو نیرو حركت كند. آیا وقتی كه شی ء به دور خود حركت می كند
و در عین حال یك حركت انتقالی هم دارد در اینجا دو نیرو وجود دارد كه یكی این
شی ء را به دور خودش حركت می دهد و دیگری آن را حركت انتقالی می دهد؟ اگر
این طور باشد این واقعاً دو حركت است. ولی اگر نیروی حركت دهنده، یك نیرو
باشد ولو اینكه این نیرو منتج [و برآیند] دو نیرویی باشد كه یكی می خواهد حركت
را ایجاد كند و دیگری مقاومت می كند، در این صورت فقط یك حركت داریم.
فرض كنید ماسوره ای داریم كه روی محور ثابتی قرار دارد و دور این ماسوره،
نخ پیچیده شده است. ما فقط با یك نیرو فشار می آوریم و نخ را می كشیم. اگر
ماسوره به این محور گیر نكرده بود خود ماسوره حركت می كرد ولی در فرض ما
چون محور مانع است، در نتیجه ی نیرویی كه وارد می كنیم و مقاومت این محور،
ماسوره به دور خود حركت كرده نخ باز می شود. در اینجا [مثل حركت چرخ ] كه
معمولاً گفته می شود هم حركت وضعی و هم حركت انتقالی وجود دارد، ممكن است
كسی بگوید- و این حرف درست است- كه در واقع نیروی حركت دهنده یا محرك،
یك نیروست ولی این نیرو مواجه است با مقاومت. این است كه وقتی یك شی ء هم
حركت انتقالی دارد و هم به دور خود می چرخد، این به دور خود چرخیدن در واقع
حركت وضعی نیست.
چنانكه گفتیم در اینجا عبارت مرحوم آخوند چندان صراحت ندارد كه به
كدام یك قائل است و شاید تمایل ایشان- همان طور كه در سایر كتابها دیگران و
خود ایشان اختیار كرده اند- این باشد كه این موارد، هم مصداق حركت وضعی است
و هم مصداق حركت انتقالی، كه امروزه هم چنین می گویند.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 367