یكی از آن مطالب این است كه نه تنها هر حركتی نیازمند به متحرك است، كه بحث
«موضوع» بود كه در گذشته مطرح شد، بلكه هر حركت واحدی نیازمند به متحرك
واحد است؛ یعنی وحدت حركت وحدت متحرك را اقتضا می كند و كثرت متحرك
كثرت حركت را اقتضا می كند. امكان ندارد كه دو متحرك یك حركت شخصی
داشته باشند، به این نحو كه یكی ادامه دهنده ی دیگری باشد. البته در عرف و در مجاز
این گونه تعبیرات به كار برده می شود. مثلاً در مورد فاعل حركت می گوییم یك نفر
حركتی را شروع كرد و دیگری آن را ادامه داد. ولی در باب فاعلهای حقیقی و.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 383
قابلهای حقیقی امكان ندارد كه دو متحرك یا قابل داشته باشیم و در عین حال
حركت یكی باشد. اگر در حركت از یك نقطه به نقطه ی دیگر متحرك در میان راه
عوض شود حركت دوم دیگر ادامه ی حركت اول نیست بلكه در اینجا دو حركت
است؛ یك حركت پایان پذیرفته است و حركت دوم حركتی جدید است. تا اینجا
مطلب واضح است.
آیا علاوه بر اینكه حركت نیازمند به متحرك یا موضوع است و علاوه بر اینكه
متحرك باید واحد باشد، لازم است كه متحرك واحد استمرار وجود هم داشته
باشد؟ به عبارت دیگر آیا لازم است كه متحرك ثبات وجود داشته باشد یا متحرك
می تواند ثبات نداشته باشد و همان طور كه حركت خودش یك تغیر است متحرك
هم متغیر باشد؟ پاسخ این است كه ضرورتی ندارد كه متحرك ثابت باشد بلكه
ممكن است متحرك به موازات حركت، در ذات خود متحرك باشد كه همان بحث
حركت جوهری است. بنا بر قول به حركت جوهری، هر حركت عرضی متحركش
هم متغیر است، ولی بنا بر قول كسانی كه منكر حركت جوهری هستند در حركت
عرضی متحرك ثابت است. تا اینجا درباره ی متحرك بود.