بسم اللّه الرحمن الرحیم.
«و أما القسم الثالث و هو كون المقولة جنساً لهذا فقد ذهب الیه بعض فزعموا بأن
الأین. . . »
[1]. .
بحث ما درباره ی نسبت حركت به مقولات بود. گفتیم بدون شك انواعی از حركات در
خارج وجود دارد و هر حركتی با مقوله ی خاصی نسبت دارد. از این جهت حركت
اقسامی پیدا می كند، مثل حركت أینی، حركت كمّی و حركت وضعی. می خواهیم
بدانیم نسبت حركت با این مقولاتی كه حركت به وضوح با آنها نسبت دارد چگونه
است و ماهیت این نسبت چیست؟ عرض كردیم كه ضرورتی ندارد كه به نسبت
«فی» میان حركت و مقوله قائل شده و بعد در مقام توجیه و توضیح این «فیئیّت»
برآییم. از ابتدا همین قدر می دانیم كه حركات در انتسابشان به مقولات مختلفند و ما
می خواهیم این نسبت را به دست بیاوریم.
در اینجا چهار قول مطرح شد. قول اول این بود كه معنای نسبت حركت به مقوله
این است كه آن مقوله، موضوع آن حركت است. مثلاً در حركت أینی، این أین است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 314
كه متحرك است، كه به جای كلمه ی «متحرك» كلمه ی «متجدد» را هم می توان به كار
برد. درباره ی این قول بحث شد و باز در ضمن اقوال و نیز در فصول آینده به مناسبت
در مورد آن بحث خواهد شد.
قول دوم این بود كه موضوع، جوهر است ولی به تبع مقوله، كه گفتیم این عین
همان قول اول است. «موضوع جوهر است به تبع مقوله» یعنی موضوع اولاً و بالذات
مقوله است و مجازاً جوهر است. بحث در انتساب حقیقی و مجازی نیست تا این
قول، قول مستقلی به حساب آید.
[1] .
اسفار ، ج 3، مرحله ی 7، فصل 22، ص 74.