از دشوارترین مباحث
اسفار همین مبحث ربط متغیر به ثابت است كه در این مبحث
برخی از فلاسفه ای كه پس از مرحوم آخوند آمده اند نظر ایشان را قبول نكرده و در
رد آن استدلال كرده اند و بسیاری هم سكوت كرده اند. برخی از كسانی كه از نظر
مرحوم آخوند دفاع كرده اند دفاعشان خالی از مناقشه نیست. یكی از كسانی كه
مسلك او مسلك بوعلی و در بسیاری از مسائل تابع بوعلی است و نظر مساعدی
نسبت به فلسفه ی ملاصدرا ندارد مرحوم میرزا ابوالحسن جلوه است
[1].
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 276
مرحوم جلوه دو رساله ی كوچك دارد كه در واقع رساله های مستقل نیست، بلكه
تعلیقه هایی بوده كه بر
شرح هدایه و مبحث حركت جوهری
اسفار زده است. یك جا
تحت عنوان «ربط حادث به قدیم» و در جای دیگر تحت عنوان «حركت جوهریه»
بحث كرده و كوشش كرده كه سخن مرحوم آخوند را رد كند.
چون این بحث در فصل آینده فی الجمله خواهد آمد و در فصل سی و سوم تحت
عنوان ربط حادث به قدیم و نه ربط متغیر به ثابت به طور تفصیل مورد بحث قرار
می گیرد ما ایراد مرحوم جلوه را در آنجا تفصیلاً مطرح می كنیم. اجمال ایراد مرحوم
جلوه این است كه ما قبول داریم كه علت متغیر، متغیر است همچنان كه شیخ هم
قبول دارد و این را هم كه متغیرها باید به متغیر بالذات منتهی شود قبول داریم. به
عبارت دیگر تجددهای بالعرض باید به تجددهای بالذات منتهی شوند. ولی چه
ضرورتی دارد كه آن متجدد بالذات را طبیعت جوهری بدانیم؟ چه مانعی دارد كه
خود حركت عرضی، مخصوصاً یكی از حركات عرضی یعنی حركت وضعیه ی فلك را
منشأ حركات عرضی بدانیم؟ (بوعلی و امثال او معتقدند كه افلاك یك حركت
عرضی دوری دائم دارند. ) چه مانعی دارد كه «رابط» میان متغیر و ثابت همان
حركت وضعی فلك باشد كه دائم و مستمر است؟ حركت عین تجدد است و عاملی
آن را متجدد نكرده است. حركت تجدد بالذات است و خود مرحوم آخوند هم این
حرف را در فصلهای بعد می گوید كه آنچه در نزد ما متجدد بالذات است «طبیعت»
جوهری است و در نزد دیگران متجدد بالذات، «حركت» است. پس چه مانعی دارد
كه همه ی حركات عرضی منتهی به یك حركت ذاتی شود و آن حركت ذاتی، حركت
وضعی فلك باشد نه حركت طبیعت جوهری؟ این نظر مرحوم جلوه است. درباره ی
درستی یا نادرستی این نظریه بعداً بحث می كنیم. این را بدین منظور در اینجا طرح
كردیم كه ذهنها برای حل آن بهتر آماده باشد
[2].
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 277
[1] . ایشان استادِ استاد برخی استادهای فلسفه در زمان حاضر هستند. مثلاً مرحوم آقابزرگ حكیم كه
در مشهد بود و در حدود چهل سال پیش فوت كردند از شاگردان مرحوم جلوه بودند. شاگردهای
مرحوم جلوه حدود سی چهل سال پیش فوت كرده اند. مرحوم جلوه ساكن تهران بوده و حدود چهل
پنجاه سال فلسفه تدریس می كرده و به فلسفه ی مرحوم آخوند چندان اعتقادی نداشته است. در آن
زمان در تهران فیلسوفان بسیار مهمی زندگی می كردند كه دو گروه بودند؛ گروهی طرفدار فلسفه ی
ملاصدرا و گروه دیگر طرفدار فلسفه ی شیخ بودند. مرحوم جلوه در رأس كسانی بوده كه طرفدار فلسفه ی
شیخ بوده اند برخلاف مرحوم آقاعلی مدرس زنوزی و مرحوم آقا محمدرضای قمشه ای كه طرفدار
فلسفه ی مرحوم آخوند بوده اند. آخر كار هم طرفداران فلسفه ی مرحوم آخوند گروه مقابل را شكست
دادند.
[2] . [پاسخ اشكال مرحوم جلوه در جلسه ی بیست و چهارم آمده است. ]