گفتیم
[1]در اینجا دو سؤال مطرح است. یك سؤال این است كه خود ماده چه
حكمی دارد؟ آیا ماده هم حادث زمانی است؟ سؤال دوم این است كه آیا امكان
استعدادی حادث است یا حادث نیست؟ .
مرحوم آخوند راجع به ماده كه همان ماده ی اولی یا هیولای اولی است ابتدا نظر
بوعلی و امثال او را كه می گویند هیولای اولی خودش مبدع است بیان می كند. طبق
این قول، هیولای اولی از این جهت مانند عقول مجرده است ولو اینكه یك وجود
بسیار ضعیفی است كه اضعف مراتب وجود است، اما به هر حال مبدع است، یعنی
حادث زمانی نیست. دلیلش هم واضح است: اگر ماده ی اولی حادث زمانی باشد، به
حكم این برهان كه هر حادث زمانی مسبوق به یك امكان استعدادی است كه آن
امكان استعدادی حامل می خواهد، لازم می آید هیولای اولی هم هیولی و ماده ای
داشته باشد و چون «حكم الامثال فی ما یجوز و فی ما لا یجوز واحد» ، نقل كلام به آن
ماده ی ماده می كنیم. اگر آن ماده هم حادث زمانی باشد، پس آن هم نیاز به ماده ای
دارد و در نهایت امر یا می رسد به ماده ای كه حادث زمانی نباشد، كه در این صورت
ماده ی اولی همان است، و یا به جایی منتهی نمی شود كه این محال است. پس هیولی.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 209
باید مبدع باشد. این بود كه گفتیم بر خلاف آنچه كه برخی اروپاییها و فرنگیها به
ارسطو و حتی به بوعلی نسبت می دهند، از نظر امثال بوعلی همه ی عالم مخلوق است.
چیزی از عالم كه نامش ماده ی اولی است و اضعف مراتب وجود است، ابداعی است
ولی صورت، نفس و اعراض همه حادث زمانی هستند. پس این عالم در جهان بینی
امثال بوعلی تركیبی است از حادث و غیر حادث.
مرحوم آخوند ابتدا همان حرف را ذكر می كند ولی مطلبی را كه خود در جای
دیگری گفته است فراموش نمی كند و لهذا می گوید: «الا علی وجه ستقف علیه»
[2].
ایشان بعداً در باب حدوث زمانی عالم اثبات می كند كه در عین اینكه سلسله ی
حادثها منقطع نیست و هرچه به عقب برگردیم قبل از حادثی، حادثی بوده است و به
جایی منتهی نمی شود، در عین حال هیچ امر مبدع هم در عالم طبیعت نداریم.
ایشان تحلیلی در مورد هیولای اولی ارائه داده و می گوید هیولای اولی حقیقتی
است كه از خود حكم ندارد و حكم آن تابع صورت است. اگر صورتْ حادث باشد،
حادث است و اگر صورت قدیم باشد قدیم است و چون تمام صورتها حادث هستند
پس هیولی هم همیشه حادث است. این مسئله ای است كه ایشان در اینجا فقط
اشاره ای به آن می كند.
[1] . [به پاورقی دوم همین جلسه مراجعه شود. ]