بعد مرحوم آخوند بیانی را كه در دو سه سطر قبل بر مبنای قوم كرده بود و فقط در
مورد حركات عرَضی صدق می كرد اصلاح می كند به نحوی كه هم در مورد حركت
عرضی صادق باشد و هم در مورد حركت ذاتی جوهری. می گوید ما قبلاً گفتیم كه
موضوع حركت باید از حیثی بالفعل باشد و از حیثی بالقوه. این فقط در باب حركات
عرضی صدق می كند.
حال باید عبارت را این طور اصلاح كنیم كه حركت نیازمند به موضوع و قابلی
است كه یا از یك جهت بالقوه است و یا از همه ی جهات بالقوه است. چون در حركت
جوهری اگر موضوعی مثل هیولای اولی فرض شود، موضوع حركت از همه ی جهات
بالقوه است و از هیچ جهت بالفعل نیست. پس اینكه ما گفتیم كه موضوع حركت باید
«بالقوه من جهة» باشد به صورت «إما بالقوه من جهة و إمّا بالقوة من كل جهة» اصلاح
می كنیم.
اصلاح دیگر در مورد فاعل حركت است. گفتیم كه فاعل حركت باید بالفعل باشد
یعنی كمال وجودی حركت را داشته باشد ولی خود حركت را هرگز ندارد. به عقیده ی
آنها فاعل حركات عرضی، طبیعت است و طبیعت حركت ندارد. این را باید به این
نحو اصلاح كنیم كه فاعل حركت یا این است كه از جهت حركت، بالفعل است یعنی
خودِ حركت را دارد و یا از همه ی جهات بالفعل است. در حركات عرضی، بر مبنای ما،
فاعل حركت هم خودش حركت است، چون جوهر مبدأ حركت عرضی.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 120
است.
وقتی جوهر خودش حركت شد پس فاعل حركت هم خودش حركت را بالفعل دارد
نه اینكه حركت را ندارد و كمال حركت را به شكل دیگری دارد. پس عبارتی را كه
در چند سطر قبل گفته بودیم به این شكل اصلاح می كنیم. البته مرحوم آخوند كلمه ی
«اصلاح» را به كار نمی برد ولی اصلاح می كند.