در آخر این فصل مطلبی را بیان می كنند كه این هم باز مقدمه است برای «فی حكمة
مشرقیه» ای كه در ذیل فصل داریم
[1]. ادعا شده است كه حركت، صورت برای
نوعی از انواع جواهر جسمانی واقع نمی شود. توضیح این مدعا چیست؟ .
می دانیم اجسام مركب از ماده و صورت اند و ماده ملاك قوه است و صورت ملاك
فعلیت. بعد در باب صورت می گوییم ما یك صورت جسمیه داریم كه عبارت است
از همان كشش جوهری و به تعبیر دیگر آنچه كه ملاك جرمیت اشیاء است. صورت
جسمیه ی كتابی كه در اینجا هست عبارت است از جوهر جرمانی كشش داری كه
ملاك ابعاد این جسم است، و همه ی اجسام در صورت جسمیه شریكند. اما انواع،
مختلف هستند. به یك نوع جسم، آهن می گوییم و به نوع دیگر سنگ، آتش و یا
درخت. ملاك این نوعیتها چیست كه اجسام را نوع نوع كرده است؟ .
فلاسفه معتقدند كه یك سلسله صور دیگر غیر از صورت جسمیه در اجسام وجود
دارد كه این صور جوهرند و ملاك تنوع اجسام این صور جوهری هستند كه به آنها
«صورت نوعیه» و یا «طبیعت» می گویند. «طبیعت» در اصطلاح حكما یعنی صورت
جوهریه ی نوعیه ای كه در اشیاء وجود دارد. وقتی می گوییم طبیعت گل گاوزبان یا
عسل چنین و چنان است، یعنی در هریك از اینها صورت نوعیه ای وجود دارد كه به
موجب آن صورت نوعیه گل گاو زبان، گل گاو زبان شده است و عسل، عسل. به
هرحال این طبایع كه مُنوِّعات هستند جوهرند. این یك بحث مقدّمی بود.
مرحوم آخوند در مطلبی كه با «اعلم» آغاز می شود این مطلب را مورد بحث قرار
می دهد كه آیا ما می توانیم حركت را صورت نوعیه بدانیم به این معنا كه كسی بگوید
صورت نوعیه كه اجسام در آن با یكدیگر اختلاف دارند عبارت است از حركت؟
مثلاً اگر این درخت، نوع خاص شده است صورت نوعیه اش یك حركت خاص
است و اگر عسل، عسل شده است صورت نوعیه اش یك حركت خاص دیگری
است. آیا این نظریه كه ملاك تنوع، حركات خاص است صحیح است؟ .
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 233
- امروزه این مسئله مطرح است و اینكه در برخی علوم جدید انواع را از یكدیگر با
حركت متمایز می كنند در واقع همین نظریه است. می گویند گاهی یك عنصر با
عنصر دیگر از نظر اجرام و ذراتی كه از آنها تشكیل شده اند یكی هستند ولی
اختلافشان در حركت است و همین اختلاف در حركات آنها را دو نوع كرده است.
مرحوم آخوند در اینجا این نظر را نقل می كند و می گوید به «وجوهی از بیان»
استدلال شده است كه چنین چیزی محال است؛ اشاره به اینكه ما این وجوه را قبول
نداریم.
[1] . [چنانكه استاد بعداً اشاره می كنند در برخی چاپهای
اسفار (مثل دوره ی نه جلدی چاپ اسلامیه) «فی
حكمة مشرقیه» به صورت فصل مستقل آمده است. ]