برهان پنجمی اقامه شده است كه این برهان همان است كه مرحوم آخوند در فصل
پیش ذكر كرد و ایشان این برهان را به بیانی كه در فصل پیش آمد عطف می كند.
خود مرحوم آخوند بیش از همه روی این برهان تكیه دارد و آن اختلاف جهت قوه و
فعل است. در فصل پیش خواندیم كه شی ء از آن جهت كه متحرك است امری بالقوه
است، یعنی حركت در عین اینكه كمال اول است و در عین اینكه فعلیت اولی است،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 132
ولی همیشه یك فعلیت ثانی مترقب برایش هست. در عین اینكه حركت برای
شی ء نوعی فعلیت است مادامی كه در حال حركت است باز بالقوه چیز دیگر است؛
همینكه این امر بالقوه از بین رفت حركت هم از بین می رود. این مطلب را «اتحاد قوه
و فعل در حركت» می گویند، یعنی حركت همیشه فعلیتش ملازم با قوه است و
قوه اش ملازم با فعلیت. پس شی ء از آن جهت كه متحرك است امر بالقوه است و از
آن جهت كه محرك و موجد حركت است باید بالفعل باشد یعنی باید آن كمالی را كه
اعطا می كند بالفعل واجد باشد. به عبارت دیگر شی ء از آن جهت كه پذیرنده است
فقط باید قوه ی پذیرفتن را داشته باشد و بالفعل آن كمال را فاقد باشد و از آن جهت كه
دهنده است باید بالفعل آن كمال را واجد باشد. اگر یك شی ء، خود به وجود آورنده ی
حركتِ خود باشد لازم می آید یك شی ء نسبت به یك كمال هم فاقد باشد و هم
واجد. پس اثبات می شود كه همیشه محرك غیر از متحرك است. این است كه هر جا
كه حیثیت قوه غیر از حیثیت فعلیت شد ما نیاز به دو منشأ داریم، چون منشأ قوه باید
غیر از منشأ فعلیت باشد و لهذا مرحوم آخوند گفت كه به همین دلیل ثابت می شود كه
جسم مركب از ماده و صورت است.