در اینجا این سؤال پیش می آید كه آیا حركتِ به این معنا در «زمان» وجود دارد؟
حركت به معنی توسط نمی تواند در زمان وجود داشته باشد، چون زمان ممتد است و
حركتْ نقطه. آیا می توان نقطه ای را كه در رأس یك زاویه قرار دارد بر یك خط
منطبق كرد؟ چنین چیزی محال است.
برای فهم بهتر مطلب ببینیم حركت قطعی كه در زمان صورت می گیرد چگونه
است. اگر حركت قطعی در خارج وجود داشته باشد وجودش در زمان، معقول و
متصور است چون فرض این است كه وجودش وجود ممتد است و زمان هم كه یك
كشش و امتداد است، بنابراین یك امر ممتد بر یك امر ممتد دیگر منطبق می شود.
وقتی می گوییم یك ثانیه یعنی یك كشش خاص. اگر حركت هم امتداد و كشش
باشد، معنایش این است كه یك كشش كه نامش حركت است بر یك كشش دیگر
كه نامش زمان است و در مثال ما یك ثانیه امتداد دارد منطبق است. این، مقدار است
و آن هم مقدار و ایندو بر هم منطبق می شوند. این معنای وقوع حركت قطعی در زمان
است. اما اگر حركت را توسطی و به صورت نقطه ای بدانیم، زمان كه در مثال ما یك
ثانیه است دارای كشش است ولی حركت به معنای توسط كشش ندارد.
پس وقوع حركت در زمان طبق قول شیخ به چه معناست؟ شیخ می گوید به یكی از
این دو معناست: یك معنای وقوع حركت توسطی در زمان این است كه می شود
برای زمان، آنات فرض كرد و حركت در آنات زمان قرار می گیرد. هر آنی از آنات
این زمان را كه در نظر بگیریم حركت در یكی از آنها وجود دارد. همان طور كه
حركت در حدود مسافت وجود دارد، در حدود زمان وجود دارد. پس یك معنای
اینكه حركت در زمان است این است كه برای زمان، «آن» می شود فرض كرد و این
حركت در آنْ كه امری اعتباری و قراردادی است وجود دارد. اگر چنین بگوییم خود
شیخ هم متوجه هست كه وقوع حركت در زمان یك امر قراردادی می شود نه یك
امر واقعی.
معنای دیگر وقوع حركت توسطی در زمان این است كه حركت توسطی از حركت
قطعی كه در ذهن وجود دارد خالی نیست و آن حركت قطعی منطبق بر زمان است.
پس در واقع «وصف شی ء به حال متعلَّق» می شود. حركت قطعی بر زمان منطبق
است و زمانی بودن حركت توسطی به معنای زمانی بودن امری است كه ملازم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 68
با آن
است. این امر خارجی، ملازم با یك امر ذهنی است كه آن امر ذهنی منطبق با زمان
است. این، دو توجیهی است كه شیخ در مورد زمانی بودن حركت توسطی ارائه
می دهد كه مرحوم آخوند همین جا به شیخ ایراد می كند كه بعد خواهد آمد.
پس به طور خلاصه شیخ معتقد است كه حركت قطعی در اعیان وجود ندارد و
آنچه وجود دارد حركت توسطی است. بعد كه می خواهد معنای زمانی بودن حركت
توسطی را بیان كند دو نوع توجیه می كند. یكی این كه می گوید این وصفِ زمانی
بودن حركت توسطی از قبیل وصف شی ء به حال متعلق است، كه جز مجاز معنای
دیگری ندارد. توجیه دیگر برای اینكه حركت توسطی در زمان واقع است این بود
كه حركت توسطی در حد زمان واقع است. این مثل آن است كه بگوییم كه رأس یك
زاویه- كه فرض كنیم نقطه ی واقعی است- در مكان قرار گرفته است. مكان آن
چیست؟ رأس زاویه در نقطه قرار گرفته است كه این نقطه تعلق دارد به مسافت و
مكان. پس در واقع خود این رأس زاویه در مكان قرار نگرفته است؛ در حد مكان
قرار گرفته نه در خود مكان.
مرحوم آخوند بعد از نقل سخن شیخ هفت بحث را در ضمن «و فیه مواضع من النظر
نقضاً و إحكاماً» مطرح می كند كه چنانكه گفتیم بعضی به صورت ایراد بر حرف شیخ
است و برخی به صورت توجیه (و نه تأیید) .