بسم اللّه الرحمن الرحیم.
فی أن كل حادث یسبقه قوة الوجود و مادة تحملها.
«كل ما لم یكن یسبقه قوة الوجود فیستحیل حدوثه. . . »
[1]. .
این فصل كه یكی از فصول مهم این باب است و خالی از یك نوع ابهامها و دشواریها
هم نیست، برای بیان قاعده ی مسلّمی است كه حكما دارند و آن قاعده ی مسلّم این است
كه می گویند: «كل حادث یسبقه قوة و مادة تحملها» . مقصود از حادث در اینجا حادث
زمانی است یعنی چیزی كه وجود پیدا می كند بعد از آنكه در زمان قبل وجود نداشته
است. می گویند اگر امری حادث شد، ناچار قوه ی حدوثش یعنی استعداد حدوث آن و
امكان حدوث آن (به «امكان» تعبیر كنیم بهتر است به دلیلی كه بعد می گوییم) در
زمان قبل از خودش وجود داشته است. این، معنای قسمت اول یعنی «كل حادث
مسبوق بقوّة» است. اما بخش دوم (و مادة تحملها) به این معناست كه قبل از آنكه
حادث وجود پیدا كند ماده ای وجود داشته است كه حامل امكان آن بوده است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 192
بنابراین محال است كه شیئی حدوث زمانی پیدا كند بدون آنكه در زمان قبل از
حدوث شی ء، امكانش وجود داشته باشد و بدون آنكه ماده ای كه حامل آن امكان
است در زمان قبل وجود داشته باشد. این معنای این قاعده ای است كه می خواهیم
اثبات كنیم
[2].
[1] .
اسفار ، ج 3، مرحله ی 7، فصل 16، ص 49.
[2] . آقایانی كه درس را می نویسند توجه دارند كه نوشتن این عیب را دارد كه مجال تفكر را از انسان
می گیرد، یعنی در حالی كه انسان مشغول نوشتن است مثل یك ضبط صوت می شود و نمی تواند مطلب
را جذب كند. در حالی كه دارد بحث می شود اگر گوش كنید و فكر كنید مفیدتر است، همان رسمی كه
طلبه های قدیم داشتند و خیلی رسم خوبی بود. نوشتن در هنگام درس در قم هیچ معمول نبود. ابتدا در
مشهد معمول شد و بعد، از مشهد به قم سرایت كرد. این، فكر انسان را ضعیف می كند و نمی گذارد كه فكر قوی شود. طلاب قدیم كوشش می كردند كه در پای درس، آن را جذب كنند و فكر كنند و به ذهن
بسپارند؛ بعد كه می رفتند، شب درس را می نوشتند. گو اینكه ممكن بود مقداری از مطالب از آنها فوت
شود ولی همان مقدار كه می ماند خیلی بهتر بود، حتی اگر دو ثلث مطلب یا نصف مطلب می ماند. این
ارزشش بیشتر بود از اینكه همه را پای درس بنویسند. خصوصاً حالا كه ضبط صوت هست اگر كسی
بخواهد می تواند بعد از درس از آن استخراج كند. حال نه اینكه اگر كسی بنویسد من ناراحت می شوم،
از نظر من فرقی ندارد؛ برای راهنمایی عرض كردم. اینها مسائلی است كه انسان تا درباره ی آنها فكر
نكند و فكرش ورزیده نشود آنها را درك نمی كند.