در
کتابخانه
بازدید : 381523تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
اصالت روح
قرآن و مسأله ای از حیات
توحید و تكامل
Expand پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی
Collapse پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی (1) پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی (1)
Expand پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی (2) پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی (2)
Expand اصل تضاد در فلسفه ی اسلامی اصل تضاد در فلسفه ی اسلامی
Expand بحث حركت بحث حركت
Expand روابط فلسفه و عرفان روابط فلسفه و عرفان
فلسفه ی اسلامی پیش از ملا صدرا
فلسفه ی اسلامی از میر داماد تا عصر حاضر
Expand حكمت صدر المتألّهین حكمت صدر المتألّهین
Expand فلسفه ی ملا صدرا فلسفه ی ملا صدرا
Expand وجود ذهنی وجود ذهنی
ادلّه ی وجود ذهنی
Expand خدا و جهان دیگرخدا و جهان دیگر
یادداشتهای مقاله ی توحید
Expand ادلّه ی توحیدادلّه ی توحید
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
سؤال دوم: چرا ارسطو در دو جای كتاب خود تطابق توصیف مردم قرون گذشته را با وضع فعلی فلك، دلیل ثبات و یكنواختی و تغییر ناپذیری آن گرفته است؟ هر كس تعصب نداشته باشد و بر نادرست اصرار نورزد می داند كه به هیچ وجه معلوم نیست كه همیشه وضع آسمان همین گونه بوده كه هست. آن مقدار كه از احوال فلك معلوم است، از آنچه اهل كتاب (ظاهراً مقصود پیروان كتاب مقدس یا خصوص تورات است كه درباره خلق جهان اطلاعاتی داده كه با آنچه ارسطوئیان می گویند مغایر است) می گویند ناچیزتر است. آنچه هم از اهل هند و امثال ایشان در این زمینه نقل می شود، واضح البطلان است، زیرا آنها درباره ی اوضاع زمین نیز مدعی هستند كه همیشه بدین منوال بوده كه هست و حال آنكه حوادث دفعی و یا تدریجی و متناوب زیادی در معموره ی زمین رخ داده كه اوضاع زمین را دگرگون كرده است همچنانكه كوهها نیز به یك منوال نمانده است. اگر شهادت نسلهای قدیم دلیل چیزی باشد پس باید اوضاع كلی زمین را نیز ثابت و یكنواخت و تغییر ناپذیر بدانیم.

جواب: باید بدانی كه ارسطو هر چند این مطلب را در كتاب خویش آورده است، اما آن را یك امر برهانی و قطعی تلقی نكرده است (یا سخن پیشینیان را به عنوان دلیل و برهان بر مدعا ذكر نكرده است) . اما این هم هست كه آسمانها را به كوهها نتوان قیاس كرد. مردمان هر چند وضع كوهها را از نظر اصول و كلیات ثابت می دانند، اما شاهد تغییرات زیادی در اوضاع جزئی از قبیل خرد شدن بعضی و متراكم شدن بعضی روی بعضی دیگر و از نظر تغییر شكل دادن كوهها بوده اند. افلاطون در كتاب سیاست تغییراتی بیش از این را نیز ذكر كرده است.

گویا تو این اعتراض را از كتب یحیی نحوی كه با تظاهر به مخالفت با ارسطو با مردم نصاری عوامفریبی می كرد اقتباس كرده ای در صورتی كه همین شخص در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 100
شرح خود بر آخر كتاب كون و فساد ارسطو كاملا در این مسأله با ارسطو موافق است. یا سخن محمد بن زكریای رازی به خود بند فضول را گرفته ای كه به جای آنكه به كار شكافتن زخمها و تأمل در ادرار و مدفوع بیماران بپردازد به مسائل الهیات پرداخته است و بدین وسیله خود را رسوا و جهل خویش را آشكار كرده است.

باید بدانی اینكه ارسطو می گوید جهان آغاز زمانی دارد به این معنی نیست كه جهان صانع و فاعل ندارد و وجودش از یك صانع متعال فائض نشده است؛ برعكس، به دلیل اینكه خدا همیشه بوده است عالم هم همیشه بوده و هست، زیرا اگر غیر این باشد تعطیل در فیض لازم می آید و تعطیل در فیض محال است. اما اینكه گفتی: «آن كس كه تعصب نداشته باشد و بر نادرست اصرار نورزد الی آخر» این همه غلظت و خشونت در سخن زشت است، زیرا یا بر آنچه او گفته واقف شده ای یا واقف نشده ای، اگر واقف نشده ای نسبت سفاهت دادنت و توهین كردنت كاری خصومت آمیز است، و اگر واقف شده ای همان وقوف و معرفتت مانع این جفاكاری بود، بنابراین دستیازیت به كاری كه عقل تو را منع می كند زشت است و سزاوار تو نیست.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است