«عدم» به این اعتبار كه اعتبار اصلی آن است هیچ گونه خارجیت و
نفس الامریّتی ندارد، مصداقی برایش اعتبار نمی شود، نه موضوع واقع می شود و نه
محمول، زمان و یا مكان برایش اعتبار نمی شود یعنی زمان و یا مكان ظرف این عدم
نیست، ظرف متعلّق آن است یعنی ظرف آن چیزی است كه عدم و سلب و نفی بر آن
وارد شده است. عدم به این اعتبار فقط سلب و نفی است و بس. ذهن در این مرحله
خود را بر بام هستی ناظر می بیند و یك معنی تصوری را از هستی خارج می بیند یعنی
برای او مصداقی نمی بیند.