در
کتابخانه
بازدید : 381518تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
اصالت روح
قرآن و مسأله ای از حیات
توحید و تكامل
Expand پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی
Expand پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی (1) پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی (1)
Expand پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی (2) پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی (2)
Expand اصل تضاد در فلسفه ی اسلامی اصل تضاد در فلسفه ی اسلامی
Collapse بحث حركت بحث حركت
Expand روابط فلسفه و عرفان روابط فلسفه و عرفان
فلسفه ی اسلامی پیش از ملا صدرا
فلسفه ی اسلامی از میر داماد تا عصر حاضر
Expand حكمت صدر المتألّهین حكمت صدر المتألّهین
Expand فلسفه ی ملا صدرا فلسفه ی ملا صدرا
Expand وجود ذهنی وجود ذهنی
ادلّه ی وجود ذهنی
Expand خدا و جهان دیگرخدا و جهان دیگر
یادداشتهای مقاله ی توحید
Expand ادلّه ی توحیدادلّه ی توحید
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
همچنین هگل در باب استدلالها گفت حالا كه دیالكتیك به معنی سیر از دلیل به نتیجه است و طبیعت هم جریانش همین جریان است و ذهن هم كارش همین است و ذهن و عین هم هر دو یك چیزند، حالا باید دید این سیر از كجا شروع می شود و به چه ترتیب عمل می كند؟ كاروان فلسفی هگل از اینجا به راه افتاد. او گفت نخستین مقوله، مقوله هستی است؛ اول دلیل، خود هستی است و اولین اصل خود هستی است و گفت هستی چیزی است كه نیستی از او استنتاج می شود آنچنانكه از هر دلیلی نتیجه استنباط می شود و گفت اگر هستی را بدون اضافه به یك شئ و به خودی خود در نظر بگیریم پوچ است و بی معنی است؛ پس هستی نیست، یعنی هستی نفی خود را در درون خودش دارد آنچنانكه هر دلیلی نتیجه اش را در درون خودش دارد؛ پس هستی، اثباتی است كه نفی خودش را در درون خودش دارد. هستی نیست و به عبارت دیگر هستی نیستی است. هستی، نیستی را نتیجه داد، نیستی از بطن هستی متولد شد. تصدیق، انكار خود را در بطن خودش داشت و دارد. پس تا اینجا ایندو یعنی هستی و نیستی با یكدیگر یكی شدند (بچه ای كه نفی كننده مادر است و از بطن همان مادر زاییده شده با مادر یكی شد) . از تركیب و جمع ایندو «شدن» محقق شد. نتیجه اول: نیستی از هستی نتیجه شد آنچنانكه هر نتیجه ای از دلیل درمی آید، و بعد همان طور كه هر نتیجه دلیل می شود برای نتیجه دیگر، این دلیل و نتیجه با هم تركیب می شوند و از اینها شدن و حركت به وجود می آید و قافله از اینجا به راه می افتد. بعد، از این شدن، امور دیگر به وجود می آید و بعد. . . و بدین ترتیب هگل دستگاه بسیار وسیعی به قول خودش برای توضیح هستی می سازد. در این فلسفه، به این بیان، هستی نیستی را- كه ناسازگار با هستی و نفی هستی است- در بطن خودش دارد و از این ناسازگاری، شدن استنتاج می شود، پس ناسازگاری است كه شدن و حركت را تولید می كند. پس نیستی را هستی توضیح می دهد و شدن و حركت را هم ناسازگاری هستی و نیستی توضیح می دهد. چون باب، باب دلیل و نتیجه است دیگر سراغ از علیت در اینجا معنا ندارد. این، طرز بیان خاص هگل بود در شروع دیالكتیك خودش.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 200
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است