در
کتابخانه
بازدید : 381453تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
اصالت روح
قرآن و مسأله ای از حیات
توحید و تكامل
Expand پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی
Expand پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی (1) پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی (1)
Expand پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی (2) پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی (2)
Expand اصل تضاد در فلسفه ی اسلامی اصل تضاد در فلسفه ی اسلامی
Expand بحث حركت بحث حركت
Expand روابط فلسفه و عرفان روابط فلسفه و عرفان
فلسفه ی اسلامی پیش از ملا صدرا
فلسفه ی اسلامی از میر داماد تا عصر حاضر
Collapse حكمت صدر المتألّهین حكمت صدر المتألّهین
Expand فلسفه ی ملا صدرا فلسفه ی ملا صدرا
Expand وجود ذهنی وجود ذهنی
ادلّه ی وجود ذهنی
Expand خدا و جهان دیگرخدا و جهان دیگر
یادداشتهای مقاله ی توحید
Expand ادلّه ی توحیدادلّه ی توحید
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مسأله ی پنجم از تحقیقات صدرایی تحقیق در «مناط احتیاج به علّت» است. چنانكه می دانیم مسأله ی حدوث یا قدم زمانی عالم موضوع مشاجره ی سختی میان متكلمین و فلاسفه گشت. فلاسفه به دلایل خاصی كه در مورد ذات حق داشتند كه مدعی بودند انقطاع فیض محال است و به دلایل دیگری كه در باب حدوث حادثات داشتند كه مدعی بودند هر حادثی مسبوق است زمانا به یك استعداد و یك حامل استعداد كه «ماده» نامیده می شود، به این دو جهت منكر ابتدای زمانی برای عالم بودند و عالم را به اصطلاح «قدیم زمانی» می دانستند ولی متكلمین به دو جهت دیگر، یكی نقلی و دیگری عقلی، برخلاف فلاسفه در این موضوع نظر می دادند.

متكلمین از جنبه ی نقلی مدعی بودند كه اجماع ملّیون قائم است بر حدوث زمانی عالم و گفته ی فلاسفه را بر ضد اجماع همه ی ملل یعنی ارباب دیانات می دانستند (یكی از موجبات تكفیر غزالی ابن سینا را همین مطلب است) و از جنبه ی عقلی می گفتند مخلوقیت ملازم است با حدوث، و قدم ملازم است با عدم مخلوقیت؛ بنابر این اگر عالم قدیم باشد دیگر نمی تواند مخلوق و معلول باشد پس باید عالم واجب الوجود باشد و این برخلاف نظر خود فلاسفه است كه عالم را ممكن الوجود می دانند و براهین اقامه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 264
می كنند كه این عالم زمان و مكان كه عالم كون و فساد است نمی تواند واجب الوجود باشد. اینجا بود كه نزاعی سخت میان متكلمین و فلاسفه درگرفت و مسأله ای كاملا جدید كه در فلسفه ی یونان سابقه نداشت در جهان اسلام مطرح شد و آن اینكه «مناط احتیاج به علّت چیست؟ » یعنی چه حیث از حیثیات معلول است كه او را نیازمند به علّت كرده است؟ متكلمین مدعی شدند كه حیثیت ملاك نیازمندی، حدوث معلول است؛ یعنی یك شئ از آن جهت نیازمند است به علّت كه حادث است. ولی فلاسفه از قبیل فارابی و بوعلی كه قبل از دیگران با متكلمین درگیر بودند گفتند مناط احتیاج به علّت، امكان است نه حدوث؛ یعنی آن حیثیتی كه به موجب آن حیثیت، معلول نیازمند به علت است امكان ذاتی ماهیت معلول است و به تعبیر دیگر مناط احتیاج به علت، خلأ ذاتی معلول است.

این اعتقاد رایج بود تا زمان صدرالمتألهین. صدرالمتألهین در هیچ جا این نظر را مستقیما رد نكرده است بلكه در مقاماتی كه به طور رسمی وارد بحث آن شده است آن را تأیید كرده است ولی اصولی كه در باب «اصالت وجود در تحقق و در جعل» تأسیس كرده است بالضروره اقتضا می كند كه نظریه ی فلاسفه نیز مانند نظریه ی متكلمین مردود تلقّی شود زیرا بنا بر «اصالت وجود در جعل و در تحقق» دیگر نیازمند و نیاز و ملاك نیاز همه یكی می گردد و آن، مرتبه ی وجود امكانی است. گذشته از اینكه اصول صدرالمتألهین چنین اقتضا می كند خود او در غیر مقامات رسمی این بحث، به آنچه گفتیم تصریح كرده است. تفصیل بیشتر این بحث را در كتاب علل گرایش به مادّیگری فصل «نارساییهای مفاهیم فلسفی» و همچنین در جلد سوم اصول فلسفه و روش رئالیسم مباحث «ضرورت و امكان» و مباحث «علت و معلول» جستجو كنید.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است