در
کتابخانه
بازدید : 381550تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
اصالت روح
قرآن و مسأله ای از حیات
توحید و تكامل
Expand پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی
Expand پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی (1) پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی (1)
Expand پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی (2) پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی (2)
Expand اصل تضاد در فلسفه ی اسلامی اصل تضاد در فلسفه ی اسلامی
Expand بحث حركت بحث حركت
Expand روابط فلسفه و عرفان روابط فلسفه و عرفان
فلسفه ی اسلامی پیش از ملا صدرا
فلسفه ی اسلامی از میر داماد تا عصر حاضر
Collapse حكمت صدر المتألّهین حكمت صدر المتألّهین
Expand فلسفه ی ملا صدرا فلسفه ی ملا صدرا
Expand وجود ذهنی وجود ذهنی
ادلّه ی وجود ذهنی
Expand خدا و جهان دیگرخدا و جهان دیگر
یادداشتهای مقاله ی توحید
Expand ادلّه ی توحیدادلّه ی توحید
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مسأله ی ششم، تحقیق صدرالمتألهین است در حقیقت علیت و نحوه ی ارتباط معلول به علت و اینكه اضافه ی معلول به علت اضافه ی اشراقی است و بازگشت معلولیت به
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 265
تجلّی و تشأن است.

آنچه فلسفه ی متعارف در باب رابطه ی علت و معلول می شناسد این است كه علت، وجود دهنده و هستی بخش معلول است و گویی چنین فرض می شد كه چیزی به چیز دومی، شئ ثالثی را اعطا می كند؛ آن شئ اول علت است و شئ دوم معلول است و شئ سوم وجود و هستی است؛ پس دهنده ای است و گیرنده ای و داده شده ای و دادنی و گرفتنی، و طبعاً میان دهنده و گیرنده یك نسبت برقرار می شود مانند همه ی نسبتهای دیگری كه میان دو شئ برقرار می گردد. مثلاً پدر و پسر دو ذاتند كه یكی از آنها یعنی پدر به اعتبار اینكه هسته ی اصلی پسر از درون او افراز شده است، منشأ پیدایش آن است؛ از این رو میان ایندو نسبتی برقرار است كه از آن به «ابوّت و بنوّت» تعبیر می شود، اما می دانیم كه ذات پدر یك چیز است و ذات پسر شئ دومی است، اضافه و نسبت میان آندو یك امر سوم است. همچنین در میان علت و معلول نیز اضافه ای برقرار است كه از آن به «علیت و معلولیت» یا «وجود بخشی و وجودگیری» تعبیر می كنیم و این نسبت میان علت و معلول نه عین علت است و نه عین معلول بلكه صرفاً یك نسبت و اضافه است میان علت و معلول همچنانكه «ابوّت و بنوّت» اضافه ای است میان [اب و ابن ] .

تحقیقی كه صدرالمتألهین در باب «اصالت حقیقت وجود در تحقق و در جعل» كرد منتهی به این مطلب شد كه اینكه در باب علیت حقیقی (علیت مبحوث در «الهیات» ) چنین فرض می كنیم كه گیرنده ای و دهنده ای و اضافه و نسبتی میان آندو به عنوان یك امر سوم وجود دارد خطای محض است. این كثرت را ذهن ما می سازد. در حقیقت در باب علیت، گیرنده و داده شده و نسبت میان گیرنده و دهنده كه از آن به «اضافه» تعبیر می شود یك چیز بیش نیست و بنابراین حقیقت وجود معلول عین ایجاد معلول است و فیض عین افاضه است و مضاف عین اضافه است و اشراق شده عین اشراق است؛ یعنی چنین نیست كه معلول چیزی است و اضافه میان آن و علت چیز دیگر، بلكه حقیقت معلول عین اضافه به علت است، پس این اضافه غیر اضافه ی مقولی است كه در باب مقولات ذكر می شود و یكی از مقولات عرضیه است؛ این اضافه برتر از مقولات است، نه جوهر است و نه عرض؛ در جوهر، جوهر است و در عرض، عرض. این اضافه را «اضافه ی اشراقیّه» اصطلاح كرده اند.

و چون حقیقت معلول عین اضافه ی به علت است نه ذات مضاف به علت، پس
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 266
معلول جلوه ای از جلوات علت و شأنی از شؤون آن و اسمی از اسماء آن است. این است كه می گوییم بازگشت علّیت الهی به تجلّی و تشأّن است و همین جاست كه نزاع بزرگ و مستمر میان فلاسفه و عرفا از میان برمی خیزد كه در درس «روابط فلسفه و عرفان» بدان اشاره كرده ایم و در اینجا تكرار نمی كنیم.

اینكه همیشه علّیت را قید می كنیم به علّیت مصطلح حكمت الهی، برای احتراز از علّیت مصطلح علوم طبیعی است. همچنانكه فلاسفه مكرّر گفته اند علت از نظر عالم فیزیك و طبیعت به معنی مبدأ فاعلی حركت است. علت طبیعی، فاعل و معطی حركت است نه معطی وجود، ولی فاعل مصطلح علم الهی فاعل و معطی وجود است؛ و بسیار می شود و شده است- خصوصاً در كلمات فلاسفه ی جدید- كه ایندو را با یكدیگر اشتباه كرده اند. برای توضیح بیشتر در بعضی از قسمتهای این بحث رجوع شود به جلد سوم اصول فلسفه و روش رئالیسم.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است