در
کتابخانه
بازدید : 381538تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
اصالت روح
قرآن و مسأله ای از حیات
توحید و تكامل
Expand پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی
Expand پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی (1) پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی (1)
Expand پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی (2) پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی (2)
Expand اصل تضاد در فلسفه ی اسلامی اصل تضاد در فلسفه ی اسلامی
Expand بحث حركت بحث حركت
Expand روابط فلسفه و عرفان روابط فلسفه و عرفان
فلسفه ی اسلامی پیش از ملا صدرا
فلسفه ی اسلامی از میر داماد تا عصر حاضر
Collapse حكمت صدر المتألّهین حكمت صدر المتألّهین
Expand فلسفه ی ملا صدرا فلسفه ی ملا صدرا
Expand وجود ذهنی وجود ذهنی
ادلّه ی وجود ذهنی
Expand خدا و جهان دیگرخدا و جهان دیگر
یادداشتهای مقاله ی توحید
Expand ادلّه ی توحیدادلّه ی توحید
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مسأله ی هفتم حركت جوهریه است. فلاسفه یكی از تقسیمات اولیه ی «موجود بماهو موجود» را تقسیم به ثابت و متغیر می دانند؛ می گویند موجود یا ثابت است یا متغیّر؛ موجود ثابت عبارت است از موجودی كه اختلاف حال و دگرگونی در او پدید نمی آید، همواره بر آن گونه هست و خواهد بود كه بوده است، ولی موجود متغیر آن است كه از حالی به حالی دیگر منتقل می گردد.

موجودات عالم طبیعت به حكم اینكه عالم طبیعت عالم قوه و استعداد است و بعلاوه عالم تزاحم علل و اسباب است تغییر پذیرند ولی موجودات ماورائی به حكم مبرّا بودن از قوه و استعداد، از هرگونه تغییر مبرّا هستند.

درباره ی موجودات طبیعت كه تغییر پذیرند یك سؤال هست و آن این است كه آیا این تغییرات، دفعی و آنی صورت می گیرد یا تدریجی و زمانی؟ تغییر دفعی و آنی به نام «كون و فساد» نامیده می شود- یعنی پدید آمدن دفعی یك شئ «كون» نامیده می شود و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 267
فساد دفعی آن «فساد» - اما تغییر تدریجی و زمانی «حركت» نامیده می شود.

از نظر عموم فلاسفه در اینكه عالم طبیعت متغیر است یعنی در معرض دگرگونیها هست و قابلیت دگرگونی در همه ی اجزاء آن وجود دارد شكی نیست، ولی سخن در این است كه آیا تغییرات عالم طبیعت به نحو كون و فساد است یعنی دفعی است، و یا به نحو حركت است یعنی تدریجی است، و یا بعضی تغییرات دفعی است و بعضی تدریجی؟ و اگر بعضی دفعی است و بعضی تدریجی كدامیك دفعی و كدامیك تدریجی است؟ و چه دلیلی در كار هست؟ از طرف دیگر می دانیم كه اگر فرض كنیم تغیّرات دفعی باشد معنی متغیر بودن اشیاء این است كه امكان تغیر در آنها هست اما فعلیت تغیّر صرفاً در «آنات» به وقوع می پیوندد، پس چنین موجوداتی در زمان یعنی در این امتداد طولی كه ما آن را «زمان» می خوانیم ثابت اند و در یك لحظه، و به تعبیر دقیق تر در یك «آن» ، تغیّر در آنها رخ می دهد، پس چنین موجوداتی هم ثابت اند و هم متغیر، در زمان ثابت اند و در برخی آنات متغیر، و در واقع آنچه بیشتر بر آنها حاكم است ثبات است، و هم می توان گفت چنین موجوداتی ثابت نسبی و متغیر نسبی می باشند یعنی نسبت به موجوداتی كه تغییراتشان تدریجی و زمانی است یعنی موجوداتی كه حركت در آنها صورت می گیرد ثابت اند و نسبت به مجردات كه از هر گونه استعداد و قوه و امكان استعدادی مبرّا و منزه اند و فعلیت خالصند و هیچ گونه تغیّر در آنها رخ نمی دهد متغیرند.

چنانكه می دانیم یكی از كارهای فلاسفه دسته بندی كردن موجودات است. به عقیده ی فلاسفه همه ی موجودات عالم كه دارای ماهیت و چیستی هستند یعنی همه ی موجودات به استثنای ذات باری داخل در این دسته بندی می گردند؛ به عبارت دیگر هر دسته از ماهیات در تحت یك ماهیت عام قرار می گیرند كه علمای مسلمین آن را «مقوله» می نامند.

مقولات در زبان یونانی «كاتیگوری» [1]نامیده می شده است كه پس از معرّب شدن به صورت «قاطیغوریاس» تغییر شكل داده است.

راجع به اینكه عدد مقولات چقدر است و به عبارت دیگر مجموع ماهیات اشیاء در تحت چند ماهیت عامّ اصلی قرار می گیرد اختلاف نظر موجود است، ارسطو
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 268
مقولات را ده تا دانسته است كه معروف است یعنی جوهر، كمّ، كیف، أین، وضع، متی، اضافه، جده، أن یفعل و أن ینفعل؛ و بعضی دیگر مانند شیخ اشراق و صاحب البصائر النصیریّة كمتر از این دانسته اند. فلاسفه ی جدید مانند كانت به شكل دیگر مقولات را بیان كرده اند.

مقولات، خواه ده تا باشد یا كمتر یعنی خواه ماهیات اشیاء تحت ده جنس الاجناس قرار بگیرند یا كمتر، سخن در این است كه تغییراتی كه در این مقولات صورت می گیرد آیا دفعی است و یا تدریجی؟ آنچه از ارسطو موروث است این است كه در سه دسته از این ماهیات- یعنی ماهیاتی كه تحت مقوله ی «كمّ» و ماهیاتی كه تحت مقوله ی «كیف» و ماهیاتی كه تحت مقوله ی «أین» می باشند- حركت صورت می گیرد، یعنی تغییراتی كه رخ می دهد تدریجی و زمانی و مستمر است، برخلاف هفت دسته ی دیگر. بوعلی یك مقوله اضافه كرده است و آن مقوله ی «وضع» است و در واقع بوعلی حركت جدید كشف نكرده است، آنچه كشف كرده این است كه برخی حركات را كه حكمای قبل از او از نوع حركات أینی می دانسته اند او ثابت كرد كه از نوع حركت وضعی است. پس بوعلی وجود یك حركت معلوم الماهیه ای را كشف نكرده است بلكه ماهیت یك حركت معلوم الوجود را كشف كرده است.

از زمان بوعلی چنین گفته می شد كه در چهار مقوله حركت واقع می شود و در غیر این چهار مقوله حركتی صورت نمی گیرد.

از طرف دیگر چنانكه می دانیم در میان این مقولات اساسی ترین مقوله، مقوله ی جوهر است كه به عقیده ی ارسطو و ابن سینا و بلكه عموم فلاسفه حركت در این مقوله محال است، همه ی مقولات دیگر فرع و تابع مقوله ی جوهرند، جوهر به منزله ی ذات است و همه ی آن نه مقوله ی دیگر به منزله ی صفات. پس بنا بر آن نظریه، هنگامی كه ما به جهان می نگریم و صفات آن ذاتها را از نظر می گذرانیم می بینیم كه ذاتها همه از ثبات زمانی برخوردارند و تنها در برخی صفات یعنی صفات كمّی و كیفی و أینی و وضعی حركت صورت می گیرد، پس حركت- یعنی تغییر تدریجی در زمان- منحصر در برخی صفات است.

با این دید هنگامی كه جهان را بنگریم چهره ی جهان بیش از آنچه متغیّر بنماید ثابت می نماید.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 269
از جمله افكار بسیار ارزنده ی صدرالمتألهین كه چهره ی فلسفه را تغییر می دهد و در واقع چهره ی جهان را در دید و نظر ما دگرگون می سازد اثبات حركت جوهریه است؛ یعنی جواهر این عامل، و به تبع اعراض عالم، در یك تغیّر دائم و مستمر است و اساساً ثبات در عالم طبیعت وجود ندارد. پس آنچه قبلاً از قول فلاسفه گفتیم كه موجود یا ثابت مطلق است (مجردات) و یا متغیر مطلق است (مقولات چهارگانه ی معروف) و یا ثابت نسبی و متغیر نسبی است كه جنبه ی ثبات بر جنبه ی تغیّر فزونی می یابد (شش مقوله ی دیگر خصوصاً اساسی ترین آنها یعنی مقوله ی جوهر) درست نیست؛ این تقسیم به شكل دیگر باید صورت بگیرد و آن اینكه موجود یا ثابت مطلق است و یا متغیر مطلق؛ مجردات مساوی با ثبات اند و مادّیات مساوی با حركت و تغییر تدریجی؛ و اساساً نحوه ی وجود دو گونه است: وجود ثابت و مجرد، و دیگر وجود سیّال و مادی.

صدرالمتألهین براهین زیادی اقامه كرده است بر اثبات حركت جوهریه كه اهمّ آنها تابع بودن عرض است نسبت به جوهر در تغیّر و ثبات كه این برهان در حقیقت از راه معلولات و آثار جواهر است.

برهان دیگر از طریق ربط متغیر به ثابت است كه در واقع این برهان مربوط می شود به ناحیه ی علل جواهر.

برهان دیگر از راه زمان است كه اساساً امكان ندارد یك شئ در بستر زمان قرار گیرد و ثابت باشد. این برهان در حقیقت به ظرف اشیاء مربوط می شود.

برهان دیگر مربوط است به واقعیت وجودات مادی كه همواره راه میان استعداد و فعلیت [را] طی می كنند كه ممكن نیست راه میان استعداد و فعلیت به صورت دفعی طی شود، الزاما باید تدریجی باشد.

و البته هر یك از این براهین نیازمند به شرح و بسط هایی هست كه در جای دیگر باید داده شود.


[1] . Categorize .
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است