مسأله ی هشتم تحقیق درباره ی روابط ثابتها و متغیرهاست. منظورم از این تعبیر تنها
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 270
تحقیق درباره ی مسأله ی معروف «ربط متغیر به ثابت» نیست، بلكه مقصودم این است كه
چگونه ارتباطهایی میان ثابتها و مجرّدات از یك طرف و متغیّرات و مادّیات از طرف
دیگر برقرار است.
صدرالمتألهین این مسأله را به این گونه طرح نكرده است ولی شایسته است كه
بابی به این عنوان هم باز بشود. این روابط سه گونه است: یكی اینكه رابطه ی ثابتها
(مجردات) با مادیات رابطه ی فاعل و فعل است، یعنی مجردات موجد و پدید آورنده ی
مادیات می باشند و به عبارت دیگر رابطه ی مادیات با مجردات به اعتباری رابطه ی
«عنه»
است و به اعتباری رابطه ی
«له» و به اعتباری رابطه ی نزولی و فرودی است یعنی مادیات
تنزل یافته ی مجرداتند.
رابطه ی دیگر مربوط است به «حافظ وحدت بودن» یعنی مادیات به حكم آنكه یك
حركت دائمند و اول و آخر و وسط آنها با یكدیگر نیستند و در عین حال از نوعی
وحدت و هماهنگی و ارتباط و پیوستگی و نظام و یگانگی برخوردارند [نیاز به حافظ
وحدت دارند] ، آنچه به مادیات وحدت می بخشد حقایق مجرده ی ثابته هستند و به قول
مولوی:
خلق را چون آب دان صاف و زلال
اندر او تابان صفات ذو الجلال
گشت مبدل آب این جو چند بار
عكس ماه و عكس اختر برقرار
قرنها بر قرنها رفت ای همام
وین معانی برقرار و بر دوام
این خود البته یك مطلبی است كه جهان ماده به ذات خود گسسته و فاقد انتظام و
وحدت است و شكل و نظام خود را از یك اصول ثابت كه ماده را در تسخیر دارد
می گیرد. این رابطه را ما می توانیم رابطه ی
«به» بنامیم.
رابطه ی دیگر جهان متغیر با جهان ثابت رابطه ی
«الیه» است؛ یعنی جهان ماده به
حكم ناموس تكامل یك تكامل جوهری و در سطح صور نوعیه- نه صرفاً تكامل
ابزاری و دستگاهی- پیدا می كند یعنی از مادیت به سوی تجرّد و از نقص به سوی
كمال و از تغیّر به سوی ثبات و از فنا و زوال پذیری به سوی جاودانگی تكاپو می نماید.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 271