در
کتابخانه
بازدید : 380535تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
اصالت روح
قرآن و مسأله ای از حیات
توحید و تكامل
Expand پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی
Expand پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی (1) پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی (1)
Expand پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی (2) پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی (2)
Expand اصل تضاد در فلسفه ی اسلامی اصل تضاد در فلسفه ی اسلامی
Expand بحث حركت بحث حركت
Expand روابط فلسفه و عرفان روابط فلسفه و عرفان
فلسفه ی اسلامی پیش از ملا صدرا
فلسفه ی اسلامی از میر داماد تا عصر حاضر
Expand حكمت صدر المتألّهین حكمت صدر المتألّهین
Expand فلسفه ی ملا صدرا فلسفه ی ملا صدرا
Expand وجود ذهنی وجود ذهنی
ادلّه ی وجود ذهنی
Expand خدا و جهان دیگرخدا و جهان دیگر
یادداشتهای مقاله ی توحید
Expand ادلّه ی توحیدادلّه ی توحید
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
حكمت الهی به وسیله ی صدرالمتألهین دگرگونی ای یافت كه می توان آن را یك «جهش» نامید، جهشی در فلسفه ی اسلامی.

این جهش مسبوق به یك سلسله دگرگونیهای تدریجی بود كه قبلاً به وسیله ی دیگران انجام یافته بود.

مسلّم آن است كه در گذشته حكمت مشّاء و حكمت اشراق دو روش مختلف تلقّی می شدند و عرفان هم راه جدایی داشت، همچنانكه كلام كه ناظر به حقایق اسلامی است مستقل از همه ی اینها بود. به وسیله ی صدر المتألهین اختلاف مشّاء و اشراق حل شد و مكتبی به وجود آمد كه نه تقیّد به گفته های مشّاء داشت و نه به گفته های اشراق؛ در برخی مسائل با این مكتب موافق بود و در بعضی مسائل با آن مكتب؛ و همچنین بسیاری از موارد اختلاف نظر فلسفه و عرفان حل شد و چهره ی بسیاری از حقایق اسلامی روشن گشت بدون آنكه از راههای كلامی متعارف آن روزگار بهره گرفته شود. این بود كه فلسفه ی صدرالمتألهین به منزله ی یك چهار راه تلقی شد كه در آنجا راههای چهارگانه ی مشّاء، اشراق، عرفان و كلام با یكدیگر تلاقی می كردند.

نخستین سخن درباره ی فلسفه ی صدرا این است كه آیا صرفاً این فلسفه یك تلفیق است یا یك سیستم ابتكاری و مستقل؟ تصور بعضی این است كه فلسفه ی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 250
صدرالمتألهین صرفاً یك تلفیق است و اسفار هم صرفاً یك جنگ است.

این دسته مخصوصاً به اقتباسهای اسفار از كتب مختلف فلسفه و عرفان استناد می كنند. در دوره ی قاجار مخصوصاً در تهران فلاسفه ی وقت دو دسته بودند، بعضی طرفدار صدرالمتألهین بودند از قبیل مرحوم آقا محمد رضای قمشه ای و مرحوم آقا علی مدرس زنوزی و بعضی طرفدار بوعلی بودند از قبیل میرزای جلوه.

طرفداران بوعلی می كوشیدند منابع ملا صدرا را بیابند و ثابت كنند كه ملا صدرا ابتكاری نداشته است و صرفاً یك فرد تلفیق دهنده بوده است نه فیلسوف. برخی احیاناً تعبیرهای خشنی می كردند و نسبت سرقت به صدرا می دادند. مرحوم ضیاء الدین درّی كه در حدود بیست سال قبل درگذشت و از اساتید دانشكده ی الهیّات (معقول و منقول آن روزگار) بوده یكی از طرفداران سرسخت بوعلی و از مخالفان ملا صدرا به شمار می آمد. وی در مقدمه ی كنز الحكمة شهرزوری كوشیده است قسمتهایی از كلمات صدرالمتألهین را بیاورد كه به عقیده ی او سرقت و اقتباس از شیخ یا دیگران است. و همچنین خود مرحوم جلوه- كه استاد مرحوم درّی بوده است- در كشف منابع اسفار تحقیق فراوانی كرده است. نسخه ای خطی از اسفار كه دست مرحوم جلوه بوده است [و در آن ] تعلیقات زیادی در حاشیه و در لابلای سطرها به وسیله ی آن مرحوم نوشته شده است در كتابخانه ی مجلس شورای ملی موجود است اگرچه صحافی ناشیانه ای كه از آن كتاب شده است حواشی را تقریباً غیر قابل استفاده كرده است. به هر حال خوب است به آن نسخه برای كشف منابع صدرا مراجعه شود و نیز نسخه ی چاپی اسفار مرحوم درّی در كتابخانه ی دانشكده ی الهیات موجود است، به آن نسخه نیز باید برای كشف منابع اسفار مراجعه شود.

ولی برای یك نفر حقیقت بین، پس از مطالعه ی دقیق كتب صدرا از یك طرف و مطالعه ی منابع كتب وی از طرف دیگر كاملا روشن می شود كه فلسفه ی صدرالمتألهین یك سیستم فلسفی خاص منظّم است كه قبلاً وجود نداشته است و امكان ندارد كه از جمع و تلفیق سیستمهای مختلف یك سیستم مشخّص به وجود آید، و بعلاوه اصول و اركان فلسفه ی صدرا كه بعداً به آنها اشاره خواهیم كرد، معلوم و مشخّص است.

اصول و اركان این فلسفه از جای دیگر گرفته نشده است و جنبه ی ابتكاری دارد، و نظر به اینكه كتب صدرالمتألهین یك دوره ی فلسفه است نه صرف نظریات فلسفی خود او، طبعاً ماسوای نظریات خودش از جای دیگر اقتباس شده است. مثلاً یك نفر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 251
دانشمند متخصّص پزشكی می خواهد صرفاً اكتشافات و ابتكارات خود را بنویسد، بدیهی است كه فقط باید به نظریات خاص خود و به اكتشافات خود و به محصول تجربیات خویشتن بسنده كند و اگر در اینجا چیزی از دیگری بیاورد، اقتباس، بلكه سرقت تلقّی می شود.

اما گاهی همان پزشك می خواهد یك دوره ی كامل طب تألیف كند، كه البته شامل نظریات شخصی خود او هم خواهد بود، بدیهی است كه تمام دوره ی طب از اول تا آخر نمی تواند همه از لحاظ لفظ و معنی ابتكار باشد، بلكه قسمتهای عمده همان است كه پیشینیان گفته اند و مؤلّف غالبا از عین عبارت پیشینیان استفاده می كند. وضع صدرالمتألهین چنین وضعی است. اقتباسات آن فیلسوف از دیگران در چیزهایی است كه مربوط به این است كه او می خواسته یك دوره ی فلسفه بنویسد، نه در نظریات خاص خود او كه اركان فلسفه ی او شمرده می شود و مشخصات سیستم فلسفی او به شمار می آید.

شگفت این است كه مرحوم درّی به برخی از تیترهای فصول اسفار اشاره می كند كه عیناً با تیترها و عناوین رسائل شیخ منطبق است.

گویی مرحوم درّی انتظار داشته كه عناوین فصول اسفار هم می بایست یك سلسله عناوین دیگر باشد و برای این جهت آن مرحوم به برخی از عناوینی كه در مباحث «عشق» اسفار در جلد سوم آمده است اشاره می كند كه از رساله ی عشق بوعلی اقتباس شده است. شگفت تر اینكه در بعضی از موارد، آن مرحوم توجهی نكرده كه اگر عنوان فصل یكی است، محتوا كاملا متفاوت است. مثلاً آن مرحوم می گوید فصلی كه در امور عامه ی اسفار باز شده است تحت عنوان «الحقّ ماهیته إنّیّته» مقتبس از دیگران است، ولی توجه نكرده است كه صدرالمتألهین این فصل را در دو جا آورده است، هم در «امور عامّه» و هم در «الهیّات بالمعنی الاخص» و مخصوصاً در «الهیات بالمعنی الاخص» بنا بر اصول و مبانی خاص خود ابتكاری به خرج داده كه نظریات پیشینیان در این باب به كلّی منسوخ شده است هر چند حاجی سبزواری در حاشیه ی اسفار می خواهد از گذشتگان دفاع كند ولی به جایی نمی رسد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 252
*
در جلسه ی پیش گفته شد كه فلسفه ی ملا صدرا یك سیستم فلسفی منظم است و از سایر سیستمهای فلسفی نظیر فلسفه ی بوعلی و فلسفه ی سهروردی اگر منظم تر نباشد بی نظم تر نیست و امكان ندارد كه از مجموع التقاطات كتب دیگران یك سیستم منظم پدید آید. فرضا اگر چنین چیزی هم باشد، همین خود نوعی ابتكار به شمار می رود. درست بدان ماند كه كسی از قطعات ماشینهایی كه یكی وسیله ی سواری و دیگری وسیله ی بافندگی و سومی وسیله ی قندسازی و چهارمی برای كاری دیگر است، ماشینی بسازد برای منظوری كه مغایر با همه ی ماشینهای دیگر است.

ثانیاً گفته شد اركان اصلی فلسفه صدرا ابتكار خود اوست كه یا در كتب پیشینیان، اعم از فلاسفه و عرفا، طرح نشده بوده است و یا طرح شده بوده است ولی به صورت منفی، یعنی مردود شناخته می شده است و صدرالمتألهین این گونه مسائل را اثبات كرده است، و یا در كتب عرفانی مطرح بوده و به عنوان مسأله ای فوق استدلال تلقّی می شده و صدرا برای آن، مبنای فلسفی استوار و متقنی بیان كرده است.

صدرالمتألهین برعكس آنچه مخالفانش می گویند كه گفته های دیگران را به خود نسبت داده، برعكس می كوشد كه گفته های خود را به پیشینیان نسبت دهد تا بهتر مورد قبول آنان كه سخن را به مقیاس عظمتی كه از گوینده ی سخن در ذهن دارند می پذیرند، واقع شود.

اینك ما مجموع نظریات خاص صدرا را- اعم از آنكه طرح مسأله وسیله ی خود او صورت گرفته باشد یا قبلاً به وسیله ی دیگران طرح شده ولی برهانا به اثبات نرسیده باشد- یك به یك ذكر می كنیم. اگر كسی اثبات كند كه مسائلی كه اركان سیستم فلسفی او را تشكیل می دهد قبلاً وسیله ی اندیشمندان دیگر تحقیق شده است، آن وقت باید گفت فلسفه ی صدرا فلسفه ای است اقتباسی.

اما مخالفان نتوانسته اند چنین مطلبی را اثبات كنند. نظر مخالفان به فصول و ابواب و مسائل پیش پا افتاده ای است كه صدرالمتألهین از آن جهت كه می خواسته است یك دوره ی كامل فلسفه بنویسد، آنها را مطرح كرده و طبعاً بهترین بیانها را از لابلای كتابها استخراج كرده است و نظر به اینكه مطالب، مطالب مهم و تازه ای نبوده است، نام صاحبان عبارات را نیاورده است. صدرالمتألهین در موارد زیادی از اسفار، كه ما استقصا كرده ایم، مطالبی را به شخص خود نسبت می دهد و مبتهج و شاكر است
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 253
كه خداوند اولین بار توفیق بیان آن مطلب را به او تفضل فرموده است. اگر بخواهیم ببینیم كه فلسفه ی صدرا ابداع و ابتكار است یا اقتباس، باید آن مسائل بالخصوص را مورد تحقیق و جستجو قرار دهیم. اینكه صدرا مسائل معدودی را به خود نسبت می دهد دلیل بر این است كه نمی خواهد مدعی شود كه همه ی آنچه در كتابهایش آورده ابتكار خود اوست.

اساساً فرق كتب علمی و فلسفی با كتب ادبی در همین است كه علوم كشف حقایق می كنند، مانند كاخی است كه وسیله ی عده ای به تدریج ساخته می شود و همه سازنده ی یك كاخند، مبتكر كسی است كه چیزی بر آن كاخ می افزاید. امكان ندارد كه علم یا فلسفه ی واقعی كاخهای متعددی داشته باشد، زیرا حقیقت كه دوتا نمی شود. مثلاً تاریخ، ریاضیات، پزشكی باید بر اساس قبول نظریات صحیح پیشینیان باشد، برخلاف شعر و ادب كه ذوق و تخیل و ابتكار است و یك شعر از كسی در دیوان كسی دیگر، یك تعبیر یك ادیب بدون ذكر سند در كتاب ادیب دیگر سرقت است، زیرا هر كسی می خواهد كاخی زیبا از خود بسازد. حقیقت متعدد نمی شود ولی زیبایی متعدد می شود.

علما در هر رشته ای و همچنین فلاسفه ی حقیقی در هر رشته ای سازنده ی یك كاخند، ولی ادبا و شعرا و هنرمندان هر كدام سازنده ی یك كاخ جدا هستند. این است كه اقتباس در علوم جایز است و در شعر غیر جایز.

صدرالمتألهین سلوك عقلی فلسفی را با سلوك قلبی عرفانی هماهنگ كرده و این خود نوعی ابتكار است.

كتاب اسفار اربعه بر همین مبناست و آن نام هم به همین منظور انتخاب شده است.

صدرالمتألهین به فلسفه ی خود نام «حكمت متعالیه» داده است. درباره ی این نام دو احتمال می توان داد:

یكی اینكه مرادف «حكمت علیا» باشد، كه در مقابل ریاضیات و طبیعیات است، بنابراین مفهوم حكمت متعالیه همان فلسفه ی اولی به طور مطلق است.

احتمال دیگر، كه قرائن مورد استعمال این كلمه در كلمات صدرا از آن حكایت دارد، این است كه منظور وی از «حكمت متعالیه» مكتب خاص خودش در فلسفه ی اولی است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 254
البته نخستین بار این كلمه به وسیله ی صدرا انتخاب نشده است. تا آنجا كه آگاهیم اولین بار شیخ در اواخر اشارات این اصطلاح را به كار برده است. دو احتمالی كه درباره ی منظور صدرا از این كلمه داده می شود درباره ی منظور شیخ هم صدق می كند.

برگردیم به بیان مسائلی كه اركان حكمت متعالیه ی صدرا و مشخّص این سیستم فلسفی شمرده می شود. نخست فهرست وار ذكر می كنیم، سپس به تفصیل می پردازیم:

1. اصالت وجود.

2. وحدت وجود.

3. حل اشكال از وجود ذهنی.

4. تحقیق در حقیقت وجوب ذاتی ازلی و حقیقت امكان در ممكنات و كشف نوعی امكان به نام «امكان فقری» .

5. تحقیق در مناط احتیاج به علت.

6. تحقیق در حقیقت علّیت و نحوه ی ارتباط معلول به علت و اینكه اضافه ی معلول به علت اضافه ی اشراقی است و بازگشت معلولیت به تجلّی و تشأّن است.

7. اثبات حركت جوهریه.

8. تحقیق در رابطه ی میان متغیر و ثابت و حادث و قدیم.

9. اثبات اتحاد عاقل و معقول.

10. اثبات حدوث زمانی عالم.

11. اثبات نوعی وحدت كه آن را «وحدت حقّه ی حقیقیّه» می نامد.

12. اثبات اینكه تركیب جسم از ماده و صورت، تركیب اتحادی است.

13. برهان «صدّیقین» برای اثبات واجب.

14. برهان خاص مبتنی بر برهان صدّیقین بر توحید واجب.

15. تحقیق علم واجب به اینكه علم واجب به اشیاء علم بسیط اجمالی در عین كشف تفصیلی است.

16. تحقیق در قاعده ی «بسیط الحقیقة كلّ الاشیاء» .

17. اثبات اینكه نفس جسمانیة الحدوث و روحانیة البقا است.

18. تحقیق در حقیقت ابصار و سایر ادراكات حسّی.

19. تجرد قوه ی خیال.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 255
20. اثبات اینكه «النفس فی وحدتها كل القوی» .

21. اثبات اینكه «كلّی» به نحو تعالی است نه صرف تجرید و انتزاع.

22. اثبات معاد جسمانی.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است